گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سوم
آغاز جزء 21 قرآن مجید ..... ص : 507
ادامه سوره عنکبوت ..... ص : 507






سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 46 ..... ص : 507
لجوج و جاهل بود « بت پرستان » (آیه 46 )- براي بحث بهترین روش را بر گزینید: در آیات گذشته بیشتر سخن از نحوه بر خورد با
است که باید به صورت ملایمتر « اهل کتاب » که به مقتضاي حال با منطقی تند، با آنها سخن میگفت، و در اینجا سخن از مجادله با
باشد.
وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ). ) « با اهل کتاب جز به روشی که از همه بهتر است مجادله نکنید » : نخست میفرماید
منظور در اینجا بحث و گفتگوهاي منطقی است، یعنی الفاظ شما مؤدّبانه، لحن سخن دوستانه، محتواي آن مستدل، آهنگ صدا
خالی از فریاد و جنجال و هر گونه خشونت و هتک احترام، همه باید در همین شیوه و روش انجام گیرد.
البته همین اصل کلی در بحث و مجادله اسلامی در مواردي ممکن است حمل بر ضعف و زبونی شود، و یا طرف مقابل آنچنان
مست و مغرور باشد که این ص: 508
مگر کسانی از آنها که » : طرز بر خورد انسانی، بر جرأت و جسارتش بیفزاید لذا در دنباله آیه به صورت یک استثنا میفرماید
إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ). ) « مرتکب ظلم و ستم شدند
همانها که بر خود و دیگران ظلم کردند و بسیاري از آیات الهی را کتمان نمودند تا مردم به اوصاف پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و
آله آشنا نشوند.
را که میتواند الگوي زندهاي براي این بحث باشد به میان آورده، « مجادله به احسن » و در آخر آیه یکی از مصداقهاي روشن
بگویید ما به تمام آنچه از سوي خدا بر ما و شما نازل شده است ایمان داریم، معبود ما و شما یکی است، و در برابر او » : میفرماید
وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ). ) « تسلیم هستیم
صفحه 429 از 522
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 47 ..... ص : 508
و این گونه کتاب [قرآن] را بر تو نازل » : (آیه 47 )- این آیه به عنوان تأکید بر اصول چهارگانهاي که در آیه قبل آمد، میفرماید
وَ کَذلِکَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ). ) « کردیم
آري! این قرآن بر اساس وحدت معبود، وحدت دعوت همه پیامبران راستین تسلیم بیقید و شرط در برابر فرمان حق، و مجادله با
بهترین شیوهها نازل شده.
« کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها دادهایم (و به راستی به آن پایبند و معتقدند) به این کتاب ایمان میآورند » : سپس میافزاید
(فَالَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یُؤْمِنُونَ بِهِ).
چرا که هم نشانههاي آن را در کتب خود یافتهاند، و هم محتوایش را از نظر اصول کلی هماهنگ با محتواي کتب خود میبینند.
وَ مِنْ هؤُلاءِ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ). ) « و گروهی از اینها (از اهل مکه و مشرکان عرب) نیز به آن ایمان میآورند » : بعد میافزاید
وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلَّا الْکافِرُونَ). ) « آیات ما را جز کافران انکار نمیکنند » : و در پایان در مورد کافران هر دو گروه میگوید
آنها به خاطر لجاجت و تعصب و تقلید کور کورانه از نیاکان، و یا براي حفظ ص: 509
منافع نامشروع زود گذر به انکار بر میخیزند.
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 48 ..... ص : 509
(آیه 48 )- سپس به یکی دیگر از نشانههاي روشن حقانیت دعوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله که تأکیدي است بر محتواي آیه
تو هرگز پیش از این کتابی را نمیخواندي، و با دست خود چیزي نمینوشتی مبادا دشمنانی که در » : گذشته اشاره کرده، میگوید
و بگویند آنچه را او آورده نتیجه مطالعه کتب پیشین و نسخه برداري « صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند شک و تردید کنند
از آنهاست (وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ).
تو هرگز به مکتب نرفتی و خط ننوشتی، اما با اشاره وحی الهی، مسأله آموز صد مدرّس شدي!
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 49 ..... ص : 509
این کتاب آسمانی مجموعهاي است از آیات » : (آیه 49 )- در این آیه نشانههاي دیگري براي حقانیت قرآن بیان کرده، میگوید
بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ). ) « بینات که در سینههاي صاحبان علم قرار میگیرد
بیانگر این واقعیت است که نشانههاي حقانیت قرآن در خود آن به چشم میخورد و در پیشانی آیات « آیاتٌ بَیِّناتٌ » تعبیر به
میدرخشد.
از این گذشته، طرفداران این آیات و طالبان و دلدادگان آن، کسانی هستند که بهرهاي از علم و آگاهی دارند، هر چند دستشان
تهی و پایشان برهنه است.
وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلَّا الظَّالِمُونَ). ) « و آیات ما را جز ستمگران (از روي عناد) انکار نمیکنند » : در پایان آیه اضافه میکند
چرا که نشانههاي آن روشن است و در کتب پیشین نیز آمده است.
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 50 ..... ص : 509
صفحه 430 از 522
(آیه 50 )- آیا معجزه قرآن کافی نیست؟! کسانی که بر اثر لجاجت و اصرار در باطل، حاضر نبودند به هیچ قیمتی در برابر بیان
مستدل و منطقی قرآن تسلیم شوند. دست به بهانه جویی تازهاي زدند. چنانکه قرآن در این آیه میگوید: آنها از روي سخریه و
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ ) ؟« گفتند: چرا معجزاتی (همچون معجزات موسی و عیسی) از سوي پروردگارش بر او نازل نشده است » استهزا
عَلَیْهِ آیاتٌ مِنْ رَبِّهِ).
چرا او عصاي موسی و ید بیضا و دم مسیحا ندارد؟ ص: 510
قرآن براي پاسخگویی به این بهانه جویان لجوج، از دو راه وارد میشود.
قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ ) « بگو: (معجزه کار من نیست که با تمایلات شما انجام گیرد) معجزات همه نزد خداست » نخست میگوید: به آنها
عِنْدَ اللَّهِ).
او میداند چه معجزهاي در چه زمانی و براي چه اقوامی متناسب است.
وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ). ) « من فقط انذار کننده و بیم دهنده آشکارم » : و بگو
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 51 ..... ص : 510
آیا همین اندازه براي آنها کافی نیست که ما این کتاب آسمانی را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر » : (آیه 51 )- پاسخ دیگر این که
أَ وَ لَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ یُتْلی عَلَیْهِمْ). ) « آنها تلاوت میشود
آنها تقاضاي معجزات جسمانی میکنند، در حالی که قرآن برترین معجزه معنوي است. معجزهاي جاویدان، که شب و روز آیاتش
بر آنها خوانده میشود.
در این کتاب آسمانی هم رحمت بزرگی نهفته است و هم تذکر گویایی، » : و در پایان آیه براي تأکید و توضیح بیشتر میگوید
إِنَّ فِی ذلِکَ لَرَحْمَۀً وَ ذِکْري لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). ) « براي کسانی که ایمان میآورند
آري! قرآن هم رحمت است و هم وسیله یادآوري، اما براي گروه با ایمان براي آنها که درهاي قلب خود را به روي حقیقت
گشودهاند.
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 52 ..... ص : 510
بگو: همین بس که خدا میان من و شما گواه » : (آیه 52 )- و از آنجا که هر مدعی نیاز به شاهد و گواه دارد در این آیه میفرماید
قُلْ کَفی بِاللَّهِ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ شَهِیداً). ) « است
بدیهی است هر قدر آگاهی شاهد و گواه بیشتر باشد ارزش شهادت او بیشتر است، لذا در جمله بعد اضافه میکند: خدایی گواه من
یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « آنچه را در آسمانها و زمین است میداند » است که تمام
ممکن است این گواهی، گواهی عملی باشد زیرا وقتی خداوند معجزه بزرگی همچون قرآن را در اختیار پیامبرش قرار میدهد سند
حقانیت او را امضا کرده است.
علاوه بر گواهی عملی فوق، در آیات متعددي از قرآن مجید گواهی قولی نیز داده شده. ص: 511
و نیز ممکن است منظور گواهی و شهادت خداوند باشد در کتب آسمانی پیشین که علماي اهل کتاب به خوبی از آن آگاهی
داشتند.
و کسانی که به باطل ایمان آوردند و به اللّه کافر شدند زیانکاران واقعی » : در پایان آیه به عنوان یک هشدار و تهدید میفرماید
صفحه 431 از 522
وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ کَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ). ) « هستند
چه خسرانی از این بالاتر که انسان تمام سرمایههاي وجود خود را در برابر هیچ از دست بدهد آنگونه که مشرکان دادند!
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 53 ..... ص : 511
(آیه 53 )- در این آیه به سومین بهانه جوییهاي آنها اشاره کرده، میگوید:
وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ). آنها میگویند اگر عذاب الهی حق ) « آنها در مورد عذاب عجله میکنند و با سرعت آن را از تو میطلبند »
است و دامن کفار را میگیرد پس چرا به سراغ ما نمیآید؟! قرآن در پاسخ این سخن سه جواب میدهد.
وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَ  می لَجاءَهُمُ الْعَذابُ). ) « اگر موعد مقرري تعیین نشده بود عذاب الهی فورا به سراغشان میآمد » : نخست میگوید
این زمان معین براي آن است که هدف اصلی یعنی بیداري یا اتمام حجت بر آنها حاصل گردد.
این عذاب » دیگر این که آنها که این سخن را میگویند چه اطمینانی دارند که هر لحظه عذاب الهی دامنشان را نگیرد؟ چرا که
وَ لَیَأْتِیَنَّهُمْ بَغْتَۀً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ). ) « ناگهانی و بدون مقدمه، و در حالی که آنها نمیدانند و توجه ندارند به سراغشان میآید
گرچه موعد عذاب در واقع معین و مقرر است ولی مصلحت این است که آنها از این آگاه نباشند و بدون مقدمه فرا رسد.
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 54 ..... ص : 511
آنها در برابر تو در مورد عذاب عجله میکنند در حالی » : (آیه 54 )- بالاخره سومین پاسخ را قرآن در این بیان آیه کرده، میگوید
، یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَۀٌ بِالْکافِرِینَ). برگزیده تفسیر نمونه، ج 3 ) !« که جهنم هم اکنون کافران را احاطه کرده است
ص: 512
اگر عذاب دنیا تأخیر بیفتد عذاب آخرت صد در صد قطعی است آنچنان مسلم است که قرآن به صورت یک امر فعلی از آن یاد
!« جهنم گویی هم اکنون آنها را احاطه کرده است » : میکند و میگوید
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 55 ..... ص : 512
آن روز که عذاب الهی از بالاي سر و از پایین پا، آنها را فرا میگیرد، و به آنها میگوید: بچشید آنچه » : (آیه 55 )- سپس میافزاید
روز سخت و دردناکی است (یَوْمَ یَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ یَقُولُ ذُوقُوا ما کُنْتُمْ « را که عمل میکردید
تَعْمَلُونَ).
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 56 ..... ص : 512
اشاره
( (آیه 56
شأن نزول: ..... ص : 512
صفحه 432 از 522
این آیه در باره مؤمنانی نازل شده که در مکّه تحت فشار شدید کفار بودند، بطوري که توانایی بر اداي وظایف اسلامی خود
نداشتند. به آنها دستور داده شد از آن سرزمین هجرت کنند.
تفسیر: ..... ص : 512
هجرتی باید کرد! از آنجا که در آیات گذشته سخن از موضعگیریهاي مختلف مشرکان در برابر اسلام و مسلمانان بود در اینجا به
وضع خود مسلمانان پرداخته و مسؤولیت و وظیفه آنها را در برابر یکی از مشکلاتی که در ارتباط با کفار دارند یعنی مشکل اذیت و
آزار و محدودیت و فشار آنها را بیان میکند.
اي بندگان من که ایمان آوردهاید (و هم اکنون براي انجام وظایف دینی خود تحت فشار دشمن هستید) سرزمین من » : میفرماید
یا عِبادِيَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِی واسِعَۀٌ فَإِیَّايَ فَاعْبُدُونِ) ) « وسیع است (به جاي دیگر هجرت کنید و) مرا بپرستید
. چرا که هدف آفرینش انسان بندگی خداست. هر گاه این هدف اساسی و نهایی زیر پا بماند راهی جز هجرت نیست.
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 57 ..... ص : 512
(آیه 57 )- از آنجا که یکی از عذرهاي کسانی که در بلاد شرك میماندند و حاضر به هجرت نبودند این بود که ما میترسیم از
دیار خود بیرون برویم و خطر مرگ به وسیله دشمنان، یا گرسنگی، یا عوامل دیگر ما را تهدید کند به علاوه به فراق بستگان و
خویشاوندان و فرزندان و شهر و دیار خود مبتلا شویم، قرآن در این آیه به عنوان یک پاسخ جامع به آنها میگوید: سر انجام همه
کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَۀُ الْمَوْتِ ثُمَّ برگزیده تفسیر ) « هر کسی مرگ را میچشد، سپس به سوي ما باز گردانده میشوید » انسانها میمیرند، و
نمونه، ج 3، ص: 513
إِلَیْنا تُرْجَعُونَ).
به سوي پروردگار بزرگ، و به سوي نعمتهاي « همه شما به سوي ما باز میگردید » گمان نکنید مرگ پایان همه چیز است، چرا که
بیپایانش.
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 58 ..... ص : 513
(آیه 58 )- این آیه به گوشهاي از پاداشهاي مؤمنان اشاره کرده، میفرماید:
« و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در غرفههایی از بهشت جاي میدهیم که نهرها از زیر آن جاري است »
(وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّۀِ غُرَفاً تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
امتیاز دیگر غرفههاي بهشتی این است که همچون منازل و قصرهاي این جهان نیست که هنوز انسان دمی در آن نیاسوده است بانگ
خالِدِینَ فِیها). ) « آنها جاودانه در آن خواهند ماند » زده میشود بلکه « الرحیل »
نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ). ) « چه خوب است پاداش آنها که براي خدا عمل میکنند » : و در پایان آیه اضافه میکند
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 59 ..... ص : 513
آنها کسانی هستند که در برابر مشکلات صبر و » : (آیه 59 )- این آیه مهمترین اوصاف مؤمنان عامل را به این صورت بیان میکند
صفحه 433 از 522
الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ). ) « استقامت به خرج میدهند، و بر پروردگارشان توکل میکنند
از زن و فرزند و دوستان و بستگان و خانه و کاشانه خود جدا میشوند و صبر میکنند.
مرارتهاي غربت و سختیهاي آوارگی از وطن را میچشند و شکیبا هستند.
است: صبر عامل استقامت در برابر موانع و مشکلات است، و « توکل » و « صبر » و اگر درست بیندیشیم ریشه همه فضائل انسانی همین
توکل انگیزه حرکت در این راه پرنشیب و فراز.
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 60 ..... ص : 513
(آیه 60 )- در این آیه در پاسخ کسانی که به زبان حال یا زبان قال میگفتند:
اگر ما از شهر و دیار خود هجرت کنیم چه کسی به ما روزي میدهد؟
بسیارند جنبندگانی که » میگوید: غم روزي را نخورید و ننگ ذلت و اسارت را نپذیرید، روزي رسان خداست، نه تنها شما که
حتی نمیتوانند روزي خود را ص: 514
حمل کنند (و هرگز ذخیره غذایی در لانه خود ندارند، و هر روز نوروزي نو میخواهند) اما خدا آنها را (گرسنه نمیگذارد و)
وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّۀٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ). ) « روزي میدهد، و همو شما را نیز روزي میبخشد
وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). ) « و او شنوا و داناست » : در پایان آیه تأکید میکند
سخن همه شما را میشنود، و حتی زبان حال شما و همه جنبدگان را میداند از نیازهاي همه به خوبی باخبر است و چیزي از دایره
علم بیپایان او پنهان نیست.
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 61 ..... ص : 514
(آیه 61 )- در دل خدا میگویند و با زبان بت! در آیات گذشته روي سخن با مشرکانی بود که حقانیت اسلام را درك کرده بودند
اما به خاطر ترس از قطع روزي خود حاضر به قبول ایمان و هجرت نبودند در اینجا روي سخن را به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و
بیان میکند، و به آنها خاطرنشان « فطرت » و « ربوبیت » و « خلقت » آله- و در واقع به همه مؤمنان- کرده دلائل توحید را از طریق
آثار او را مییابند، نه به دست بتها که بتها هیچ نقشی در « انفس » و « آفاق » میسازد که سر نوشت آنها به دست خدایی است که در
این میان ندارند.
اگر از آنها سؤال کنی چه » : نخست به مسأله خلقت آسمان و زمین اشاره کرده و از اعتقادات باطنی آنها کمک گرفته، میگوید
کسی آسمانها و زمین را آفریده؟
وَ لَئِنْ ) « و (چه کسی) خورشید و ماه را مسخر (فرمان خویش در طریق منافع بندگان کرده؟) همه یک زبان پاسخ میگویند: اللّه
سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ).
زیرا مسلم است نه بت پرستان و نه غیر آنها هیچ کس نمیگوید خالق زمین و آسمان و تسخیر کننده خورشید و ماه یک مشت
سنگ و چوبی است که به دست انسان ساخته و پرداخته شده است.
با این حال چگونه آنها (از عبادت خداوند خالق متعال به عبادت یک مشت » : در پایان آیه، بعد از ذکر این دلیل روشن میگوید
فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ). ص: 515 ) ؟« بتهاي سنگی و چوبی) بازگردانده میشوند
گویی قدرت بر تصمیمگیري ندارند و بیاراده به سوي بت پرستی کشیده میشوند!
صفحه 434 از 522
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 62 ..... ص : 515
خداوند روزي را براي هر کس از » : (آیه 62 )- سپس براي تأکید همین معنی که هم خالق اوست و هم رازق اوست، اضافه میکند
اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ ) « بندگانش بخواهد گسترده میکند و (براي هر کس بخواهد) محدود و تنگ میسازد
لَهُ).
خداوند به همه چیز » و اگر چنین تصور کنند که خدا قدرت دارد، ولی از حال آنها آگاه نیست این اشتباه بزرگی است، چرا که
إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ). ) « داناست
مگر ممکن است کسی خالق و مدبر باشد و لحظه به لحظه فیض او به موجودات برسد و در عین حال از وضع آنها آگاه نباشد؟ این
قابل تصور نیست.
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 63 ..... ص : 515
اگر از آنها سؤال » : و نزول سر چشمه اصلی ارزاق از ناحیه خداست، میفرماید « توحید ربوبی » (آیه 63 )- در مرحله دوم سخن از
وَ لَئِنْ ) !« کنی چه کسی از آسمان آبی نازل کرد پس زمین را بعد از مردن به وسیله آن زنده کرد همه یک زبان میگویند: اللّه
سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَیَقُولُنَّ اللَّهُ).
ربّ و مدبر » را خدا میدانستند و هم « خالق » این اعتقاد باطنی بت پرستان است که حتی از اظهار آن با زبان ابا نداشتند، زیرا آنها هم
را. « جهان
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ). ) « بگو: حمد و ستایش مخصوص خداست » : بعد میافزاید
حمد و سپاس براي کسی است که همه نعمتها از ناحیه اوست.
بلکه » : و از آنجا که گفتگوهاي مشرکان از یکسو، و گفتارها و اعمالشان از سوي دیگر با هم تناقض داشت، در پایان آیه میافزاید
بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ). ) « بیشترشان درك نمیکنند
و گر نه انسان عاقل فهمیده چگونه ممکن است خالق و رازق و مدبر جهان را خدا بداند، و در برابر بتها که هیچ تأثیري در
سرنوشت آنان ندارند سجده کند.
ص: 516
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 64 ..... ص : 516
(آیه 64 )- و براي این که اندیشه آنها را از افق زندگی محدود فراتر برد و جهان وسیعتري در برابر دید عقل آنها بگشاید در این آیه
این » : چگونگی زندگی دنیا را در مقایسه با زندگی جاویدان سراي دیگر در یک عبارت کوتاه و بسیار پر معنی چنین بیان میکند
جز سرگرمی و بازي مطلبی در آن یافت نمیشود (وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ). « زندگی دنیا جز لهو و لعب چیزي نیست
وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ). ) « و سراي آخرت زندگی واقعی است اگر آنها میدانستند »
بدیهی است قرآن هرگز نمیخواهد با این تعبیر ارزش مواهب الهی را در این جهان نفی کند، بلکه میخواهد با یک مقایسه صریح
این مواهب نباشد، « اسیر » و روشن ارزش این زندگی را در برابر آن زندگی مجسم سازد، علاوه بر این به انسان هشدار دهد که
بر آنها گردد، و هرگز ارزشهاي اصیل وجود خود را با آنها معاوضه نکند. « امیر » بلکه
صفحه 435 از 522
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 65 ..... ص : 516
(آیه 65 )- در مرحله سوم به سراغ فطرت و سرشت انسانی و تجلی نور توحید در بحرانیترین حالات، در درون جان انسانها میرود
هنگامی که بر کشتی سوار میشوند خدا را با اخلاص کامل میخوانند (و غیر او از نظرشان » : و ضمن مثال بسیار گویایی میفرماید
فَإِذا رَکِبُوا ) !« محو میشود) اما هنگامی که آنها را از طوفان و گرداب رهایی میبخشد و به خشکی میرساند باز مشرك میشوند
فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ).
آري! شداید و طوفانها زمینهساز شکوفایی فطرت آدمی است، چرا که نور توحید در درون جان همه انسانها نهفته است. تعلیمات
غلط و غفلت و غرور، مخصوصا به هنگام سلامت و وفور نعمت، پردههایی بر آن میافکند، اما طوفانهاي حوادث این پردهها را
میدرد و آن نقطه نورانی آشکار میشود.
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 66 ..... ص : 516
(آیه 66 )- در این آیه بعد از ذکر این همه استدلالات بر توحید و خدا پرستی مخالفان را با تهدیدي شدید و کوبنده مواجه ساخته،
آنها آیات ما را انکار کنند (و نعمتهاي ما را نادیده بگیرند) و چند روزي از لذات زود گذر بهره ببرند، اما به برگزیده » : میگوید
تفسیر نمونه، ج 3، ص: 517
که عاقبت کفر و شرك آنها به کجا خواهد رسید؟ و آنها را به چه سرنوشت شومی گرفتار خواهد ساخت؟ « زودي خواهند فهمید
(لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ وَ لِیَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 67 ..... ص : 517
اشاره
( (آیه 67
شأن نزول: ..... ص : 517
گروهی از مشرکان گفتند: اي محمّد! اگر ما داخل در دین تو نمیشویم تنها به خاطر این است که میترسیم مردم ما را بربایند (و »
بسرعت نابود کنند) چون جمعیت ما کم است و جمعیت مشرکان عرب بسیارند، به محض این که به آنها خبر رسد که ما وارد دین
«. تو شدهایم بسرعت ما را میربایند، و خوراك یک نفر از آنها هستیم! در اینجا آیه أَ وَ لَمْ یَرَوْا ... نازل شد و به آنها پاسخ گفت
تفسیر: ..... ص : 517
در آیات گذشته نیز به این بهانه مشرکان به صورت دیگري اشاره شده بود که ما میترسیم اگر اظهار ایمان کنیم و به دنبال آن
هجرت نماییم زندگی ما مختل گردد که قرآن از طرق مختلف به آنها پاسخ گفت.
صفحه 436 از 522
سر زمین پاك « آیا ندیدند که ما (براي آنها حرم امنی) قرار دادیم » : در این آیه قرآن از طریق دیگري به آنها پاسخ داده، میفرماید
و مقدس مکّه (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً).
؟« در حالی که مردم را در اطراف آنان (در بیرون این حرم) میربایند »
(وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ). همه جا غارت است و کشتار، اما این سر زمین همچنان امن و امان باقی مانده است.
أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَۀِ اللَّهِ یَکْفُرُونَ). ) !؟« آیا (با این حال) به باطل ایمان میآورند و نعمت خدا را کفران میکنند »
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 68 ..... ص : 517
چه کسی ستمکارتر از آن کس است که » : (آیه 68 )- پس از ذکر این دلیل روشن در این آیه چنین نتیجهگیري و جمعبندي میکند
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَري عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ ) ؟« بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آن که به سراغش آمده تکذیب نماید
لَمَّا جاءَهُ).
شایسته پرستش نیست ص: 518 « اللّه » ما دلایل آشکاري براي شما اقامه کردیم که جز
اما شما بر خدا دروغ میبندید و شریکانی براي او میتراشید.
شرك خمیر مایه همه مفاسد اجتماعی است و ستمهاي دیگر در واقع از آن سر چشمه میگیرد، هوي پرستی، مقام پرستی، و دنیا
پرستی هر کدام نوعی از شرك است.
أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْويً لِلْکافِرِینَ). ) ؟« آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست » ولی بدانید عاقبت شومی در انتظار مشرکان است
سورة العنکبوت( 29 ): آیۀ 69 ..... ص : 518
(آیه 69 )- این آیه که در عین حال آخرین آیه سوره عنکبوت است واقعیت مهمی را بیان میکند که عصارهاي از تمام این سوره و
هماهنگ با آغاز آن است.
میفرماید: راه خدا گرچه مشکلات فراوان دارد، مشکل از نظر شناخت حق، مشکل از نظر وسوسههاي شیاطین جن و انس، مشکل
از نظر مخالفت دشمنان سر سخت و بیرحم، و مشکل از نظر لغزشهاي احتمالی اما در اینجا یک حقیقت است که به شما در برابر
آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند قطعا به راههاي » : این مشکلات نیرو و اطمینان میدهد و حمایت میکند و آن این که
وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ). ) « خود هدایتشان خواهیم کرد، و خداوند با نیکوکاران است
تعبیر وسیع و مطلقی است و هر گونه جهاد و تلاشی را که در راه خدا و براي او و به منظور وصول به اهداف الهی « جهاد » تعبیر به
صورت گیرد شامل میشود، خواه در طریق کسب معرفت باشد، یا جهاد با نفس، یا مبارزه با دشمن یا صبر بر طاعت، یا شکیبایی در
برابر وسوسه معصیت، یا در مسیر کمک به افراد مستضعف، و یا انجام هر کار نیک دیگر.
کسانی که در این راهها به هر شکل و هر صورت براي خدا مجاهده کنند مشمول حمایت و هدایت الهی هستند.
بنا بر این هر گونه شکست و ناکامی نصیب ما شود معلول یکی از دو چیز است: یا در جهاد کوتاهی کردهایم، و یا اخلاص در کار
ما نبوده است.
« پایان سوره عنکبوت »
ص: 519
سوره روم [ 30 ] ..... ص : 519
صفحه 437 از 522
اشاره
نازل شده و داراي 60 آیه است « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 519
مطالب این سوره را در هفت بخش میتوان خلاصه کرد.
-1 پیشگویی از پیروزي رومیان بر ایرانیان در جنگی که در آینده درگیر میشد.
-2 گوشهاي از طرز فکر و چگونگی حالات افراد بیایمان.
-3 بخش مهمی از آیات عظمت خداوند در آسمان و زمین و در وجود انسانها.
-4 سخن از توحید فطري بعد از بیان دلائل آفاقی و انفسی.
-5 بازگشت به شرح و تبیین حالات افراد بیایمان و گنهکار، و ظهور فساد در زمین بر اثر گناهان آنها.
-6 اشارهاي به مسأله مالکیت و حق ذي القربی و نکوهش از رباخواري.
-7 بازگشت مجددي به دلائل توحید و نشانههاي حق و مسائل مربوط به معاد.
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 519
علاوه بر حدیثی که از امام صادق علیه السّلام در فضیلت سوره عنکبوت نقل شد، در حدیث دیگري از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
هر کس سوره روم را بخواند پاداشی معادل ده حسنه به تعداد هر فرشتهاي که در میان آسمان و زمین تسبیح خدا » : چنین آمده
ص: 520 .« میگوید خواهد داشت و آنچه را در روز و شب از دست داده جبران خواهد کرد
بدیهی است کسی که محتواي این سوره را در روح و جان خود جاي دهد و مراقبت پروردگار را در هر لحظه در خود ببیند، تقواي
الهی چنان قلبش را پر میکند که شایسته چنین پاداش بزرگی است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة الروم( 30 ): آیۀ 1 ..... ص : 520
اشاره
( (آیه 1
شأن نزول: ..... ص : 520
بود، و مؤمنان در اقلیت قرار « مکّه » آیات نخستین این سوره بدین سبب نازل شد که در آن هنگام که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در
داشتند، جنگی میان ایرانیان و رومیان در گرفت، و در این نبرد ایرانیان پیروز شدند.
این را به فال نیک گرفتند و دلیل بر حقانیت شرك خود دانستند! آیات نخستین این سوره نازل شد و قاطعانه گفت: « مکّه » مشرکان
صفحه 438 از 522
گرچه ایرانیان در این نبرد پیروز شدند اما چیزي نمیگذرد که از رومیان شکست خواهند خورد و حتی حدود زمان این پیشگویی
را نیز بیان داشت.
این پیشگویی قاطع قرآن که از یک سو نشانه اعجاز این کتاب آسمانی و اتکا آورنده آن به علم بیپایان پروردگار به عالم غیب
است، و از سوي دیگر نقطه مقابل تفأل مشرکان بود، مسلمانان را طوري دلگرم ساخت که حتی میگویند: بعضی از آنان با
مشرکان روي این مسأله شرطبندي مهمی کردند!- آن روز هنوز حکم تحریم این گونه شرط بندیها نازل نشده بود.
تفسیر: ..... ص : 520
الم). ) « الف، لام، میم » یک پیشگویی عجیب! این سوره جزء 29 سورهاي است که با حروف مقطعه آغاز میشود
تنها چیزي که در اینجا جلب توجه میکند این است که بر خلاف بسیاري از سورههایی که با حروف مقطعه آغاز میشود و پشت
سر آن سخن از عظمت قرآن است در اینجا بحثی از عظمت قرآن نمییابیم، بلکه سخن از شکست رومیان و پیروزي مجدد آنها در
آینده است، ولی با دقت روشن میشود که این بحث نیز بیان عظمت قرآن است، چرا که این خبر غیبی مربوط به آینده از نشانههاي
اعجاز ص: 521
و عظمت این کتاب آسمانی محسوب میشود.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 2 ..... ص : 521
غُلِبَتِ الرُّومُ). ) « رومیان مغلوب شدند » : (آیه 2)- بعد از ذکر حروف مقطعه میفرماید
سورة الروم( 30 ): آیۀ 3 ..... ص : 521
فِی أَدْنَی الْأَرْضِ). ) « و این شکست در سرزمین نزدیکی واقع شد » -( (آیه 3
سرزمین نزدیک) سرزمین ایرانیان بوده است یعنی در محلی واقع شد که نزدیکترین نقطه میان ایران و روم ) « ادنی الارض » منظور از
بود.
وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ). ) « و آنها (رومیان) بعد از مغلوبیت به زودي غلبه خواهند کرد » : سپس اضافه میکند
سورة الروم( 30 ): آیۀ 4 ..... ص : 521
فِی بِضْعِ سِنِینَ). ) !« در چند سال » : (آیه 4)- سپس حدود سالهاي آن را با این عبارت بیان میکند
از این شکست و « همه کارها از آن خداست چه قبل و چه بعد » و اگر میبینید خداوند از آینده خبر میدهد، به خاطر آن است که
پیروزي (لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ).
عبارت فوق میخواهد این نکته را روشن سازد که قادر بالذّات و مالک علی الاطلاق اوست و هر کس هر چیزي دارد از او دارد.
در آن روز مؤمنان (به خاطر پیروزي دیگري) » سپس میافزاید: اگر امروز که رومیان شکست خوردند مشرکان خوشحال شدند
وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ). ) !« خوشحال خواهند شد
صفحه 439 از 522
سورة الروم( 30 ): آیۀ 5 ..... ص : 521
بِنَصْرِ اللَّهِ). ) « به سبب یاري خداوند » (آیه 5)- آري! خوشحال میشوند
یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ). ) !« هر که را بخواهد یاري میکند، و او صاحب قدرت و رحیم است » خداوند
مسلمانان در آن روز از جهات مختلفی خوشحال شدند:
از پیروزي اهل کتاب بر مجوسیان که صحنهاي از غلبه خدا پرستی بر شرك بود. ص: 522
یا یکی دیگر از فتوحات مسلمین « صلح حدیبیه » از پیروزي معنوي به خاطر ظهور اعجاز قرآن. و از پیروزي مقارن آن که احتمالا
بود.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 6 ..... ص : 522
وَعْدَ اللَّهِ). ) « این وعدهاي است که خدا داده است » : (آیه 6)- باز هم براي تأکید بیشتر میفرماید
لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ). ) « و خداوند هرگز از وعدهاش تخلف نخواهد کرد، هر چند بیشتر مردم نمیدانند »
و علت عدم آگاهی مردم عدم معرفتشان نسبت به خدا و علم و قدرت اوست آنها خدا را به درستی نشناختند، و لذا از این حقیقت
که او محال است از وعدهاش تخلف کند درست آگاه نیستند، چرا که تخلف از وعده یا به خاطر جهل است و یا به خاطر ضعف و
ناتوانی است و هیچ یک در خدا راه ندارد.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 7 ..... ص : 522
اشاره
یَعْلَمُونَ ) !« تنها ظاهري از زندگی دنیا را میبینند و از آخرت و پایان کارها بیخبرند » (آیه 7)- سپس میافزاید: این مردم کوتاه بین
ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ).
تجارتی پرسود میداند. « موحد » انفاق را سبب خسران و زیان میشمرد، در حالی که این « ظاهر بین » انسان
آن یکی ربا خواري را مایه افزایش در آمد، و این یکی مایه وبال و بدبختی و زیان.
آن یکی جهاد را مایه افزایش در آمد، و این یکی مایه وبال و بدبختی و زیان.
آن یکی جهاد را مایه دردسر و شهادت را به معنی نابودي و این یکی جهاد را رمز سر بلندي و شهادت را حیات جاویدان میشمرد.
اگر آنها باطن و درون این زندگی دنیا را نیز میدانستند براي شناخت آخرت کافی بود، چرا که دقت کافی در این زندگی زود
گذر نشان میدهد که حلقهاي است از یک سلسله طولانی، و مرحلهاي است از یک مسیر بزرگ، همان گونه که دقت در زندگی
دوران جنینی نشان میدهد که هدف نهایی خود این زندگی نیست، بلکه این یک مرحله مقدماتی براي زندگی گستردهاي است.
ص: 523
اعجاز قرآن از دریچه علم غیب! ..... ص : 523
صفحه 440 از 522
یکی از طرق اثبات اعجاز قرآن خبرهاي غیبی قرآن است که یک نمونه روشن آن در همین آیات مورد بحث آمده، در طی چند
آیه با انواع تأکیدات از پیروزي بزرگ یک ارتش شکست خورده در چند سال بعد خبر میدهد، و آن را به عنوان یک وعده
تخلفناپذیر الهی معرفی میکند.
تاریخ به ما میگوید که هنوز نه سال نگذشته بود که: رومیان در نبرد جدیدي بر ایرانیان پیروز شدند، و مقارن همان زمان مسلمانان
با صلح حدیبیه (و طبق روایتی در جنگ بدر) پیروزي چشمگیري بر دشمنان پیدا کردند.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 8 ..... ص : 523
(آیه 8)- آیه قبل سخن از ظاهربینانی بود که تنها افق فکرشان به محدوده دنیا و جهان ماده تعلق دارد، و از قیامت و عالم ماوراء
طبیعت بیخبرند.
در این آیه و آیات آینده به ذکر مطالب متنوعی پیرامون مبدأ و معاد میپردازد نخست به صورت یک استفهام اعتراضآمیز
آیا آنها در درون جان خویش تفکر نکردند که خداوند آسمان و زمین و آنچه را در میان این دو است جز به حق » : میگوید
أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا ) « نیافریده؟ و براي آن اجل و پایان معینی قرار داده است
بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَ  می).
یعنی اگر آنها درست بیندیشند و به وجدان خود و داوري عقلشان مراجعه کنند به خوبی از این دو امر آگاه میشوند که: جهان بر
اساس حق آفریده شده، و نظاماتی بر آن حاکم است که دلیل بر وجود عقل و قدرت کامل در خالق این جهان است.
و دیگر این که: این جهان رو به زوال و فنا میرود و از آنجا که خالق حکیم ممکن نیست بیهوده آن را آفریده باشد دلیل بر این
است که جهان دیگري که سراي بقا است بعد از این جهان میباشد، و گر نه آفرینش این جهان مفهوم نداشت.
وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَکافِرُونَ). ) « بسیاري از مردم به لقاي پروردگارشان کافرند » : لذا در پایان آیه اضافه میکند
و یا این که با زبان، منکر نیستند اما عملشان آن چنان آلوده و ننگین است که نشان میدهد آنها اعتقادي به معاد ندارند، چرا که
اگر معتقد بودند نباید این چنین فاسد و مفسد باشند.
ص: 524
سورة الروم( 30 ): آیۀ 9 ..... ص : 524
بیانگر این حقیقت است که به هر حال زندگی این جهان دوام و بقایی « اجل مسمی » (آیه 9)- عاقبت بدکاران! از آنجا که تعبیر به
آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند عاقبت کسانی که قبل » : ندارد و این هشداري است به همه دنیا پرستان، در این آیه میفرماید
به کجا کشیده شد (أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ). « از آنها بودند
کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً ) « آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را (براي زراعت و آبادي) بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند »
وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها).
وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ). اما آنها خیرهسري کردند، و در برابر حق تسلیم ) « و پیامبرانشان با دلایل آشکار به سراغشان آمدند »
نشدند و کیفر خود را دیدند.
فَما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ). ) !« خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم میکردند »
سورة الروم( 30 ): آیۀ 10 ..... ص : 524
صفحه 441 از 522
سپس سر انجام کسانی که اعمال بد انجام دادند به جایی رسید » : (آیه 10 )- این آیه آخرین مرحله کفر آنها را بیان کرده، میگوید
ثُمَّ کانَ عاقِبَۀَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواي أَنْ ) « که آیات خدا را تکذیب کردند، و (از آن بدتر) به استهزا و مسخره کردن آن بر خاستند
کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ).
آري! گناه و آلودگی همچون بیماري خوره به جان انسان میافتد، و روح ایمان را میخورد و از بین میبرد، و کار به جایی
میرسد که سر از تکذیب آیات الهی در میآورد و به مرحلهاي میرسد که دیگر هیچ وعظ و اندرز و انذاري مؤثر نیست و جز
تازیانه عذاب دردناك الهی راهی باقی نمیماند!
سورة الروم( 30 ): آیۀ 11 ..... ص : 524
(آیه 11 )- سر نوشت مجرمان در قیامت: در آیات گذشته سخن از تکذیب کنندگانی به میان آمد که آیات خدا را به باد مسخره
میگرفتند، و در اینجا با بیان گوشهاي از مباحث معاد و سر نوشت مجرمان در قیامت بحثهایی را که پیش از این در باره معاد در
آیات قبل گفته شد تکمیل میکند. ص: 525
اللَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ ) « خداوند آفرینش را آغاز نموده سپس اعاده میکند، و بعد به سوي او بازگردانده میشوید » : نخست میفرماید
یُعِیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
در آیه یک استدلال کوتاه و پر معنی براي مسأله معاد بیان شده که در آیات دیگر قرآن نیز به عبارات دیگري آمده است، و آن
همان کسی که قدرت بر آفرینش نخستین داشت قدرت بر معاد هم دارد، و قانون عدالت و همچنین حکمت خداوند » : این که
.« ایجاب میکند که این آفرینش مجدد تحقق یابد
سورة الروم( 30 ): آیۀ 12 ..... ص : 525
آن روز که قیامت بر پا میشود مجرمان در نومیدي و غم و اندوه فرو » : (آیه 12 )- این آیه وضع مجرمان را چنین مجّسم میکند
وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَۀُ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ). ) « میروند
چرا که نه ایمان و عمل صالحی با خود به عرصه محشر آوردهاند، نه یار و یاوري دارند و نه امکان بازگشت به دنیا و جبران گذشته
وجود دارد.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 13 ..... ص : 525
وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَکائِهِمْ شُفَعاءُ). ) « آنها شفیعانی از معبودانشان ندارند » : (آیه 13 )- لذا در این آیه میافزاید
و از آنها تنفر و بیزاري میجویند (وَ « نسبت به معبودهایی که آنها را شریک خدا قرار داده بودند کافر میشوند » به همین جهت
کانُوا بِشُرَکائِهِمْ کافِرِینَ).
سورة الروم( 30 ): آیۀ 14 ..... ص : 525
(آیه 14 )- سپس به گروههاي مختلف مردم در آن روز اشاره کرده، میگوید:
وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَۀُ یَوْمَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ). ) « روزي که قیامت بر پا میشود مردم از هم جدا میگردند »
صفحه 442 از 522
سورة الروم( 30 ): آیۀ 15 ..... ص : 525
پس گروهی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها در باغی از بهشت متنعم و شاد و مسرور خواهند بود، آن » -( (آیه 15
فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَۀٍ یُحْبَرُونَ). ) « چنان که آثار شادي در چهرههایشان هویدا میگردد
سورة الروم( 30 ): آیۀ 16 ..... ص : 525
وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا ) « و اما آنان که به آیات ما و لقاي آخرت کافر شدند، در عذاب الهی احضار میشوند » -( (آیه 16
وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ فَأُولئِکَ فِی الْعَذابِ مُحْضَرُونَ).
ص: 526
سورة الروم( 30 ): آیۀ 17 ..... ص : 526
(آیه 17 )- تسبیح و حمد در همه حال براي خداست: بعد از بحثهاي فراوانی که در آیات گذشته در مورد مبدأ و معاد و بخشی از
پاداش مؤمنان و کیفر مشرکان آمد در این آیه به تسبیح و حمد پروردگار و تنزیه و تقدیس او از هر گونه شرك و نقص و عیب
فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ ) « منزّه است خداوند به هنگامی که شام میکنید و هنگامی که صبح میکنید » : پرداخته، میفرماید
تُصْبِحُونَ).
سورة الروم( 30 ): آیۀ 18 ..... ص : 526
و حمد و ستایش مخصوص ذات پاك اوست در آسمان و زمین (منزه است) به هنگام عصر، و هنگامی که وارد ظهر » -( (آیه 18
وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ). ) « میشوید
پروردگار بیان شده: « تسبیح » به این ترتیب در دو آیه فوق چهار وقت براي
آغاز شب طلوع صبح عصرگاهان و به هنگام زوال ظهر.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 19 ..... ص : 526
زنده را از مرده، و » : (آیه 19 )- در این آیه باز به مسأله معاد باز میگردد، و از طریق دیگري به استبعاد منکران چنین پاسخ میگوید
مرده را از زنده، خارج میکند و زمین را پس از مردنش حیات میبخشد، و به همین گونه روز قیامت (از گورها) بیرون آورده
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ). ) « میشوید
مرتبا در برابر چشم شما تکرار « مرده از زنده » است و دیگري « زنده از مرده » که یکی خروج « صحنه پایان دنیا » و « صحنه معاد » یعنی
میشود، بنا بر این چه جاي تعجب که در پایان جهان همه موجودات زنده بمیرند و در رستاخیز همه انسانها به زندگی جدیدي باز
در مورد زمینهاي مرده براي همه روشن است که در فصل زمستان زمین به صورت مرده در « خروج حیّ از میت » گردند؟! اما
میآید، اما در فصل بهار با تعادل هوا و فرو ریختن قطرات حیاتبخش باران جنبشی در زمین پیدا میشود، و این صحنه معاد است که
در این جهان میبینیم.
صفحه 443 از 522
« زنده از مرده » آن هم چیز پوشیده و پنهانی نیست و اما در مورد بیرون آمدن موجود « مرده از زنده » و اما در مورد خارج ساختن
گرچه طبق مسلمات علم ص: 527
امروز در حال حاضر حد اقل در آزمایشهاي بشري و مشاهدات روزمره موردي دیده نشده است. ولی مسلما در آغاز که این کره
خاکی یک پارچه آتش بود، موجود زندهاي وجود نداشت، بعدا در شرایط خاصی که علم هنوز آن را به درستی کشف نکرده
است موجودات زنده از مواد بیجان با یک جهش بزرگ متولد شدند، اما این موضوع در شرایط فعلی کره زمین در آنجا که در
دسترس علم و دانش بشر است دیده نمیشود.
اما آنچه براي ما محسوس و کاملا قابل لمس و درك است این است که موجودات مرده دائما جزء اندام موجودات زنده میشوند و
لباس حیات در تن میپوشانند، آب و غذایی که ما میخوریم موجود زندهاي نیست، اما جزء بدن ما که شد تبدیل به یک موجود
زنده میشود، و سلولهاي تازهاي بر سلولهاي بدن ما افزوده میگردد.
بنا بر این میتوان گفت: دائما در نظام عالم طبیعت زندگی از دل مرگ و مرگ از دل زندگی بیرون میآید به همین دلیل خدایی
که آفریننده طبیعت است قادر به احیاي مردگان در جهان دیگر میباشد.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 20 ..... ص : 527
(آیه 20 )- آیات خدا در آفاق و انفس! در اینجا نکات جالبی از دلائل توحید و نشانههاي پروردگار را در نظام عالم هستی بازگو
کرده، و بحثهاي گذشته را تکمیل مینماید.
یکی از نشانههاي او این است که » : نخست به سراغ آفرینش انسان که اولین و مهمترین موهبت الهی بر اوست میرود و میگوید
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ ) « شما را از خاك آفرید، سپس شما انسانهایی شدید که در روي زمین منتشر گشتید
تَنْتَشِرُونَ).
در این آیه به دو نشانه عظمت الهی اشاره شده: یکی آفرینش انسان از خاك که ممکن است اشاره به آفرینش نخستین انسان یعنی
آدم بوده باشد، یا آفرینش همه انسانها از خاك چرا که مواد غذایی تشکیل دهنده وجود انسان، همه مستقیما یا بطور غیر مستقیم از
خاك گرفته میشود. ص: 528
دوم: تکثیر نسل انسان و انتشار فرزندان آدم در سراسر روي زمین است.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 21 ..... ص : 528
و از » : (آیه 21 )- این آیه نیز بخش دیگري از آیات انفسی را که در مرحله بعد از آفرینش انسان قرار دارد مطرح کرده، میفرماید
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ ) « نشانههاي او این که همسرانی از جنس خودتان براي شما آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید
أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها).
و در » : و از آنجا که ادامه این پیوند در میان همسران، نیاز به یک جاذبه و کشش قلبی و روحانی دارد به دنبال آن اضافه میکند
وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَۀً). ) « میان شما مودّت و رحمت قرار داد
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ ) « در این نشانههایی است براي گروهی که تفکّر میکنند » : و در پایان آیه براي تأکید بیشتر میفرماید
یَتَفَکَّرُونَ).
و از اینجا میتوان نتیجه گرفت آنها که پشت پا به این سنت الهی میزنند وجود ناقصی دارند، چرا که یک مرحله تکاملی آنها
صفحه 444 از 522
متوقف شده مگر آن که به راستی شرایط خاص و ضرورتی ایجاب تجرّد کند.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 22 ..... ص : 528
از » : (آیه 22 )- این آیه معجونی از آیات آفاقی و انفسی است: نخست به مسأله خلقت آسمانها و زمین اشاره کرده، میگوید
وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « نشانههاي بزرگ خدا آفرینش آسمانها و زمین است
آسمانها با آن همه کرات، با آن همه منظومهها و کهکشانها، آسمانهایی که اندیشه بلند پرواز انسان از درك عظمت آن عاجز و
فکر از مطالعه آن خسته میشود و هر قدر علم و دانش انسان پیش میرود نکتههاي تازهاي از عظمتش آشکار میگردد.
سپس سخن را به یکی از آیات بزرگ انفسی منتقل ساخته، میگوید:
نیز از آیات عظمت اوست! (وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ). « و اختلاف زبانها و رنگهاي شما »
که براي سازمان یافتن اجتماع بشر خداوند صداها و رنگها را مختلف قرار داده است و همچنین زبانها و نژادها را. برگزیده تفسیر
نمونه، ج 3، ص: 529
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمِینَ). ) « در این امور نشانههایی است براي عالمان و اندیشمندان » : قرآن در پایان آیه میگوید
چرا که آنها بیش از هر کس از این اسرار آگاه میشوند.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 23 ..... ص : 529
(آیه 23 )- باز هم نشانههاي عظمت او در برون و درون: به دنبال بحثهاي گذشته پیرامون آیات پروردگار در آفاق و انفس در اینجا
به گفتگو پیرامون بخش دیگري از این آیات بزرگ میپردازد.
را به عنوان یک پدیده مهم آفرینش و نموداري از نظام حکیمانه آفریننده آن مورد توجه قرار داده، « خواب » نخست پدیده
و تأمین « و از نشانههاي او خواب شما در شب و روز است، و تلاش و کوشش شما براي بهره گیري از فضل پروردگار » : میگوید
معاش (وَ مِنْ آیاتِهِ مَنامُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ابْتِغاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ).
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ). ) « در این امور نشانههایی است براي آنها که گوش شنوا دارند » : و در پایان میافزاید
این موهبت بزرگ الهی سبب میشود که جسم و روح انسان به اصطلاح سرویس شود، و با بروز حالت خواب که یک نوع وقفه و
تعطیل کار بدن است آرامش و رفع خستگی حاصل گردد، و انسان حیات و نشاط و نیروي تازهاي پیدا کند.
مسلما اگر خواب نبود روح و جسم انسان بسیار زود پژمرده و فرسوده میشد، و بسیار زود پیري و شکستگی به سراغ او میآمد.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 24 ..... ص : 529
(آیه 24 )- این آیه که پنجمین قسمت از آیات عظمت خدا را بیان میکند باز به سراغ آیات آفاقی میرود، و مسأله باران و رعد و
و از نشانههاي خدا این است که برق را که هم مایه ترس است » : برق و حیات زمین را پس از مرگ مورد توجه قرار داده، میگوید
وَ مِنْ آیاتِهِ یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً). ) « هم مایه امید، به شما نشان میدهد
از نظر نزول باران که غالبا بعد از رعد و برق به « امید » در میآید و « صاعقه » از خطرات ناشی از برق که گاه به صورت « ترس »
صورت رگبار فرو میریزد. ص: 530
وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَیُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ ) « و از آسمان آبی نازل میکند که زمین را بعد از مرگش حیات میبخشد » : سپس میافزاید
صفحه 445 از 522
بَعْدَ مَوْتِها).
إِنَّ فِی ذلِکَ ) « در این امور آیات و نشانههایی است براي جمعیتی که تعقل و اندیشه میکنند » : در پایان آیه به عنوان تأکید میافزاید
لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ).
آنها هستند که میفهمند در این برنامه حساب شده دست قدرتی در کار است و هرگز نمیتواند معلول تصادفها و ضرورتهاي کور
و کر باشد.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 25 ..... ص : 530
و از » : (آیه 25 )- در این آیه بحث از آیات آفاقی را در زمینه تدبیر نظام آسمان و زمین و ثبات و بقاي آنها ادامه داده، میفرماید
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ بِأَمْرِهِ). ) « آیات او این است که آسمان و زمین به فرمان او بر پاست
یعنی نه تنها آفرینش آسمانها که در آیات قبل به آن اشاره شد آیتی است که بر پایی و ادامه نظام آنها نیز آیتی دیگر میباشد، چه
این که این اجرام عظیم در گردش منظم خود احتیاج به امور زیادي دارد که مهمترین آنها محاسبه پیچیده تعادل نیروي جاذبه و
دافعه است.
سپس هنگامی که » : بحث را به این مسأله منتقل ساخته، میفرماید « معاد » براي « توحید » و در پایان این آیه با استفاده از زمینه بودن
و در صحنه محشر حضور مییابید (ثُمَّ إِذا دَعاکُمْ دَعْوَةً مِنَ « شما را (در قیامت) از زمین فرا خواند ناگهان همه خارج میشوید
الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ).
سورة الروم( 30 ): آیۀ 26 ..... ص : 530
آمده بود، و این آیه، از « توحید ربوبیت » و « توحید خالقیت » (آیه 26 )- توحید مالکیت خداوند: در آیات گذشته بحثهایی پیرامون
تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از آن او » : است سخن میگوید، میفرماید « توحید مالکیت » یکی از شاخههاي توحید که
وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « میباشند
کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ). ) « همگی در برابر او خاضع و مطیعند » و چون همه از آن اویند
یعنی از نظر قوانین آفرینش زمام امر همه در دست اوست و همه خواه ناخواه تسلیم قوانین او در جهان تکوینند.
همان خالقیت و ربوبیت اوست: کسی که در آغاز ص: 531 « مالکیت » دلیل این
موجودات را آفریده و تدبیر آنها را بر عهده دارد، مسلما مالک اصلی نیز باید او باشد، نه غیر او.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 27 ..... ص : 531
(آیه 27 )- و از آنجا که در سلسله آیاتی که گذشت و نیز بعدا خواهد آمد مسائل مربوط به مبدأ و معاد همچون تار و پود یک
او کسی است که آفرینش را آغاز میکند سپس » : پارچه در هم انسجام یافته، در این آیه باز به مسأله معاد بر میگردد و میگوید
وَ هُوَ الَّذِي یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ). ) !« آن را باز میگرداند، و این کار براي او آسانتر میباشد
قرآن در این آیه با کوتاهترین استدلال، مسأله امکان معاد را اثبات کرده است، میگوید: شما معتقدید آغاز آفرینش از اوست، باز
گشت مجدد که از آن آسانتر است چرا از او نباشد؟
توجه به یک نکته در اینجا ضروري است که تعبیر به آسان بودن و سخت بودن از دریچه فکر ماست، و الا براي وجودي که بی
صفحه 446 از 522
هیچ تفاوتی ندارد. « آسان » و « سخت » نهایت است
وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلی فِی ) « و براي اوست توصیف برتر در آسمانها و زمین » : و شاید به همین دلیل بلافاصله در ذیل آیه میفرماید
السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
چرا که هر وصف کمالی در آسمان و زمین در باره هر موجودي تصور کنید از علم، قدرت، مالکیت، عظمت، وجود و کرم،
مصداق اتم و اکمل آن نزد خدا است، چرا که همه محدودش را دارند، و او نامحدودش را، اوصاف همه عارضی است و اوصاف
او ذاتی و او منبع اصلی همه کمالات است.
سر انجام در پایان آیه به عنوان تأکید یا به عنوان یک دلیل، میگوید:
وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). ) « و اوست توانمند و حکیم »
عزیز است و شکستناپذیر اما در عین قدرت نامحدودش کاري بیحساب انجام نمیدهد، و همه افعالش بر طبق حکمت است.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 28 ..... ص : 531
(آیه 28 )- بعد از بیان قسمتی دیگر از دلائل توحید و معاد در آیات گذشته به ذکر دلیلی بر نفی شرك به صورت بیان یک مثال
خداوند ص: 532 » : پرداخته، میگوید
ضَرَبَ لَکُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِکُمْ). ) « مثالی از خودتان براي شما زده است
آیا این بردههاي شما در روزیهایی که به شما دادهایم » و آن مثال این است که اگر بردگان و مملوکهایی در اختیار شما باشد
هَلْ لَکُمْ مِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ شُرَکاءَ فِی ما رَزَقْناکُمْ). ) !؟« شریک شما میباشند
فَأَنْتُمْ فِیهِ سَواءٌ). ) « آن چنان که هر دو با هم کاملا مساوي باشید »
تَخافُونَهُمْ کَخِیفَتِکُمْ ) « و از تصرف مستقل و بدون اجازه آنان بیم داشته باشید آن گونه که در مورد شرکاي آزاد، خود بیم دارید
أَنْفُسَکُمْ).
یا آن چنان که شما حاضر نیستید بدون اجازه آنها دخل و تصرفی در اموالتان کنید.
شما هستند این چنین امري را نادرست و غلط میدانید، چگونه مخلوقات را که ملک « ملک مجازي » وقتی در مورد بردگانتان که
حقیقی خدا هستند شریک او میپندارید؟ یا پیامبرانی همچون مسیح، یا فرشتگان خدا، یا مخلوقاتی همچون جن، و یا بتهاي سنگی
این چنین » : و چوبی را همتایان خدا میشمرید؟ این چه قضاوت زشت و دور از منطقی است؟! و در دنباله آیه براي تأکید میفرماید
کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ). ) « آیات خود را براي کسانی که تعقّل میکنند شرح میدهیم
آري! با ذکر مثالهاي روشن از متن زندگی خود شما حقایق را بازگو میکنیم تا اندیشه خود را به کار اندازید.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 29 ..... ص : 532
(آیه 29 )- ولی این آیات بینات و این گونه مثالهاي واضح و روشن براي صاحبان اندیشه است، نه ظالمان هوي پرست بیدانشی که
پردههاي جهل و نادانی بر قلب آنها فرو افتاده، و خرافات و تعصبات جاهلی فضاي فکر آنها را تیره و تار کرده.
و تابع هیچ منطقی نیستند (بَلِ اتَّبَعَ « ظالمان از هوي و هوسهاي خویش بدون علم و آگاهی پیروي میکنند » : لذا در این آیه میافزاید
الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ). ص: 533
!؟« و چه کسی میتواند آنها را که خدا گمراه کرده هدایت کند » اینها را خداوند به خاطر اعمالشان در وادي ضلالت افکنده است
صفحه 447 از 522
(فَمَنْ یَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ).
وَ ما لَهُمْ مِنْ ) « براي آنها هیچ یار و یاوري نخواهد بود » و مسلم است کسانی را که خدا رهایشان سازد و به خویشتن واگذار کند
ناصِرِینَ).
سورة الروم( 30 ): آیۀ 30 ..... ص : 533
(آیه 30 )- تا اینجا بحثهاي فراوانی پیرامون توحید و خدا شناسی از طریق مشاهده نظام آفرینش داشتهایم.
و به دنبال آن در این آیه سخن از توحید فطري است یعنی همان مسأله را از طریق درون و مشاهده باطنی و درك ضروري وجدانی
تعقیب کرده، میفرماید:
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً). ) !« پس روي (دل) خود را متوجه آیین پاك و خالص پروردگار کن »
فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا ) « این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش خدا نیست » چرا که
تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ). و از نخستین روزي که انسان قدم به عالم هستی میگذارد این نور الهی در درون جان او شعلهور است.
ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ). ) « این است دین و آیین محکم و استوار »
وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ). ) « ولی اکثر مردم نمیدانند »
یعنی دینی که از تمام کجیها و از انحراف و خرافات و گمراهیها به سوي راستی و درستی متمایل شده است. « دین حنیف »
سورة الروم( 30 ): آیۀ 31 ..... ص : 533
در حالی است که شما باز گشت به سوي » (آیه 31 )- در این آیه چنین میافزاید: این توجیه شما به دین حنیف خالص و فطري
مُنِیبِینَ إِلَیْهِ). ) « پروردگار میکنید
اصل و اساس وجود شما بر توحید است و سر انجام باید به سوي همین اصل باز گردید.
و از (مخالفت » : میدهد که جامع همه اوامر و نواهی الهی است، میفرماید « تقوا » و باز گشت، دستور به « انابه » و به دنبال دستور
وَ اتَّقُوهُ). ص: 534 ) « فرمان) خداوند بپرهیزید
وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ). چرا که نماز در ) « و نماز را بر پا دارید » : سپس از میان تمام اوامر تکیه و تأکید بر موضوع نماز کرده، میگوید
تمام ابعادش مهمترین برنامه مبارزه با شرك و مؤثرترین وسیله تقویت پایههاي توحید و ایمان به خداست.
وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ). چرا که شرك ) « و از مشرکان نباشید » : تکیه میکند، میگوید « شرك » لذا از میان تمام نواهی نیز روي
بزرگترین گناه و اکبر کبائر است.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 32 ..... ص : 534
اشاره
از » (آیه 32 )- در این آیه یکی از نشانهها و پیامدهاي شرك را در عبارتی کوتاه و پر معنی بیان کرده، میگوید: از مشرکان نباشید
مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً). ) « کسانی که دین خود را پراکنده ساختند، و به دستهها و گروهها تقسیم شدند
کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ ) !« هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند » و عجب این که با تمام تضادّ و اختلافی که داشتند
صفحه 448 از 522
فَرِحُونَ).
آري! یکی از نشانههاي شرك پراکندگی و تفرقه است، چرا که معبودهاي مختلف منشأ روشهاي متفاوت، و سر چشمه جداییها و
پراکندگیهاست.
توحید یک جاذبه نیرومند درونی! ..... ص : 534
بدون شک همان گونه که دلائل عقلی و منطقی به انسان جهت میدهد در درون جان او نیز کششها و جاذبههایی وجود دارد که
براي او تعیین جهت میکند.
فلسفه وجودي آنها همین است که در مسائل حیاتی انسان همیشه نمیتواند به انتظار عقل و منطق بنشیند، چرا که این کار گاهی
و « لزوم بدل ما یتحلل » سبب تعطیل هدفهاي حیاتی میشود، مثلا اگر انسان براي خوردن غذا، یا آمیزش جنسی، بخواهد از منطق
الهام بگیرد و طبق آن حرکت کند، باید مدتها پیش از این نوع او منقرض شده باشد، ولی « لزوم تداوم نسل از طریق توالد و تناسل »
غریزه و جاذبه جنسی از یکسو و اشتها به تغذیه از سوي دیگر او را به سوي این هدف میکشاند، و هر قدر هدفها حیاتیتر و
عمومیتر باشد این جاذبهها نیرومندتر است! ولی باید توجه داشت که این کششها و جاذبهها بر دو گونه است: بعضی ناآگاه است
یعنی نیاز به وساطت عقل و شعور ندارد، همان گونه که حیوان بدون نیاز ص: 535
به تفکر به سوي غذا و جنس مخالف جذب میشود.
اما گاهی تأثیر آن به صورت آگاهانه است یعنی این جاذبه درونی در عقل و اندیشه اثر میگذارد و او را وادار به انتخاب طریق
میکند.
مینامند- دقت کنید. « فطرت » و قسم دوم را « غریزه » قسم اول را
خدا گرایی و خدا پرستی به صورت یک فطرت در درون جان همه انسانها قرار دارد.
بلکه مذهب را در تمام اصولش روشن میکند: « خدا گرایی » شواهد گوناگونی در دست داریم که فطري بودن
-1 دوام اعتقاد مذهبی و ایمان به خدا در طول تاریخ پر ماجراي بشر خود نشانهاي بر فطري بودن آن است، چرا که اگر عادت بود
نه جنبه عمومی و همگانی داشت، و نه دائمی و همیشگی بود.
-2 مشاهدات عینی در دنیاي امروز نشان میدهد با تمام تلاش و کوششی که بعضی از رژیمهاي استبدادي جهان براي محو مذهب
و آثار مذهبی از طرق مختلف به خرج دادهاند نتوانستهاند مذهب را از اعماق این جوامع ریشه کن سازند.
-3 کشفیات اخیر روانکاوان و روانشناسان در زمینه ابعاد روح انسانی شاهد دیگري بر این مدعا است، آنها میگویند: بررسی در
است، و گاه این بعد « یزدانی » و « قدسی » یا به تعبیر آنها « بعد مذهبی » باره ابعاد روح انسان نشان میدهد که یک بعد اصیل آن
دانستهاند. « زیبایی » و « نیکویی » علم) و ) « راستی » مذهبی را سر چشمه ابعاد سه گانه دیگر یعنی بعد
سر چشمه انواع علوم و دانشها و انگیزه کنجکاوي مستمر و پیگیر در شناخت جهان هستی است. « حس راستی »
انسان را به سوي مفاهیم اخلاقی همچون عدالت و شهامت و فداکاري و مانند آن جذب میکند. « حس نیکی »
انسان را به سوي هنرهاي اصیل، زیباییها، ادبیات و مسائل ذوقی جذب میکند، و گاه سر چشمه تحولهایی در زندگی « حس زیبایی »
فرد و جامعه میشود. ص: 536
یعنی ایمان به یک مبدأ متعالی و پرستش و نیایش او. « حس مذهبی »
-4 پناه بردن انسان در شداید و سختیها به یک نیروي مرموز ماوراي طبیعی و تقاضاي حل مشکلات و فرو نشستن طوفانهاي سخت
صفحه 449 از 522
زندگی از درگاه او، نیز گواه دیگري بر اصالت این جاذبه درونی و الهام فطري است که- به انضمام سایر شواهدي که گفتیم-
میتواند ما را به وجود چنین کشش نیرومندي در درون وجودمان به سوي خدا واقف سازد.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 33 ..... ص : 536
(آیه 33 )- این آیه در حقیقت استدلال و تأکیدي است بر بحث گذشته در زمینه فطري بودن توحید و شکوفا شدن این نور الهی در
شداید و سختیها.
وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ) « هنگامی که مختصر ضرري به انسانها برسد پروردگارشان را میخوانند، و به سوي او انابه میکنند » : میفرماید
ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ).
ولی آن چنان کم ظرفیت و کوتاه فکر و اسیر تعصب و تقلید کورکورانه از نیاکان مشرك خود هستند که به مجرد این که حوادث
خداوند رحمتی از سوي خودش به آنها میچشاند گروهی از آنان نسبت به » سخت بر طرف میشود و نسیم آرامش میوزد و
ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَۀً إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ). ) « پروردگارشان مشرك میشوند
اشاره لطیفی به این معنی میباشد که پایه و اساس در فطرت انسان توحید و خدا پرستی است و شرك امر « مُنِیبِینَ إِلَیْهِ » تکیه روي
عارضی است که وقتی از آن قطع امید میکند خواه ناخواه به سوي ایمان و توحید باز میگردد.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 34 ..... ص : 536
(آیه 34 )- در این آیه به عنوان تهدید به این افراد کم ظرفیت مشرك که به هنگام نیل به نعمتها خدا را به دست فراموشی میسپارند
و هر کار از دستشان ساخته است انجام دهند (لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ). « نعمتهایی را که ما به آنها دادهایم کفران کنند » میگوید: بگذار
فَتَمَتَّعُوا). ص: 537 ) « پس (تا میتوانید از این نعمتهاي زود گذر دنیا) بهره گیرید »
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ). ) « اما به زودي (نتیجه شوم اعمال خویش را) خواهید دانست »
سورة الروم( 30 ): آیۀ 35 ..... ص : 537
آیا ما » : (آیه 35 )- در این آیه براي محکوم ساختن این گروه مشرك، سخن را در قالب استفهام آمیخته با توبیخ درآورده، میگوید
و آن را موجّه میشمارد؟ (أَمْ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمْ سُلْطاناً فَهُوَ یَتَکَلَّمُ بِما « دلیل محکمی بر آنان فرستادیم که از شرکشان سخن میگوید
کانُوا بِهِ یُشْرِکُونَ).
سورة الروم( 30 ): آیۀ 36 ..... ص : 537
و هنگامی که رحمتی به » : (آیه 36 )- این آیه که ترسیم دیگري از طرز فکر و روحیه این جاهلان کم ظرفیت است چنین میگوید
مردم بچشانیم خوشحال و مغرور میشوند، و هر گاه بلا و رنج و دردي به خاطر اعمالی که انجام دادهاند به آنها برسد ناگهان
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَۀً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَۀٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذا هُمْ یَقْنَطُونَ). ) « مأیوس و نومید میگردند
در حالی که مؤمنان راستین کسانی هستند که نه به هنگام نعمت گرفتار غرور و غفلت میشوند و نه به هنگام مصیبت، گرفتار یأس
و نومیدي، نعمت را از خدا میدانند و شکر به درگاه او میبرند، و مصیبت را آزمون و امتحان، و یا نتیجه اعمال خویش محسوب
میدارند و صبر میکنند و رو به درگاه او میآورند.
صفحه 450 از 522
سورة الروم( 30 ): آیۀ 37 ..... ص : 537
سخن میگوید، و به تناسب بحثی که در آیات گذشته آمده بود که بعضی از کم « توحید ربوبیت » (آیه 37 )- این آیه همچنان از
آیا ندیدند که خداوند روزي را براي » : ظرفیتان با روي آوردن نعمت، مغرور و با مواجه شدن بلا، مأیوس میشوند، چنین میفرماید
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ). ) « هر کس بخواهد گسترده (و براي هر کس بخواهد) تنگ میسازد
درست است که عالم، عالم اسباب است ولی در عین حال این یک قاعده کلی و همیشگی نیست، چرا که گاه افراد بسیار جدي و
لایقی را میبینیم که هر چه میدوند به جایی نمیرسند، و به عکس گاه افراد کم دست و پا را مشاهده میکنیم که درهاي روزي از
هر سو به روي آنها گشوده است! این استثناها گویا براي این است که خداوند نشان دهد با تمام تأثیري که در برگزیده تفسیر نمونه،
ج 3، ص: 538
عالم اسباب آفریده، نباید در عالم اسباب گم شوند، و نباید فراموش کنند که در پشت این دستگاه، دست نیرومند دیگري است که
آن را میگرداند.
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ ) « در این نشانههایی است از قدرت و عظمت خدا براي قومی که ایمان میآورند » : لذا در پایان آیه میگوید
لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).
سورة الروم( 30 ): آیۀ 38 ..... ص : 538
(آیه 38 )- و از آنجا که هر نعمت و موهبتی، وظایف و مسؤولیتهایی را همراه میآورد، در این آیه روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه
« پس حق بستگان و نزدیکان را ادا کن، و همچنین (حق) مسکینان و در راهماندگان را » علیه و آله کرده، میگوید: چون چنین است
(فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ).
بیانگر این واقعیت است که آنها در اموال انسان شریکند و اگر چیزي انسان میپردازد حق خود آنها را ادا میکند. « حَقَّهُ » تعبیر به
این کار براي کسانی که تنها رضاي خدا را » : و در پایان آیه براي تشویق نیکوکاران، و ضمنا بیان شرط قبولی انفاق میفرماید
ذلِکَ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ). ) « میطلبند بهتر است
وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). ) « و کسانی که چنین کار نیکی را انجام میدهند رستگارانند »
به معنی ذات پاك پروردگار است، این آیه نشان میدهد که تنها مسأله انفاق و پرداختن حق « وجه اللّه » با توجه به این که
خویشاوندان و دیگر صاحبان حقوق کافی نیست، مهم آن است که با اخلاص و نیت پاك توأم بوده و از هر گونه ریا و خودنمایی
و منت و تحقیر و انتظار پاداش خالی باشد.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 39 ..... ص : 538
(آیه 39 )- در این آیه به تناسب بحثی که از انفاق خالص در میان بود به دو نمونه از انفاقها که یکی براي خداست، و دیگري به
آنچه به عنوان ربا میپردازید تا در اموال مردم فزونی یابد، نزد خدا فزونی » : منظور رسیدن به مال دنیا اشاره کرده، میفرماید
نخواهد یافت، و آنچه را به عنوان زکات میپردازید و تنها رضاي خدا را میطلبید (مایه برکت است و) کسانی که چنین میکنند
، وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النَّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ برگزیده تفسیر نمونه، ج 3 ) « داراي پاداش مضاعفند
ص: 539
صفحه 451 از 522
تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ).
در اصل به معنی افزایش است و در اینجا منظور هدایایی است که بعضی از افراد براي دیگران- مخصوصا صاحبان مال و « ربا »
ثروت- میبرند، به این منظور که پاداشی بیشتر و بهتر از آنها دریافت دارند.
بدیهی است در این گونه هدایا نه استحقاق طرف در نظر گرفته میشود، و نه شایستگیها و اولویتها، بلکه تمام توجه به این است که
این هدیه به جایی داده شود که بتواند مبلغ بیشتري را صید کند! و طبیعی است این چنین هدایا که جنبه اخلاص در آن نیست از نظر
اخلاقی و معنوي فاقد ارزش میباشد.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 40 ..... ص : 539
(آیه 40 )- در این آیه بار دیگر به مسأله مبدأ و معاد که موضوع اساسی در بسیاري از آیات این سوره بود باز میگردد، و خدا را با
چهار وصف، توصیف میکند تا هم اشارهاي به توحید و مبارزه با شرك باشد، و هم دلیلی بر معاد، میفرماید:
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ ) « خداوند همان کسی است که شما را آفرید، سپس روزي داد، بعد میمیراند و بعد زنده میکند »
یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ).
هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ ) ؟« آیا هیچ یک از شریکانی که شما براي خدا ساختهاید توانایی بر چیزي از این کارها دارد »
مِنْ شَیْءٍ).
سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ). ) « منزه است خدا، و برتر است از آنچه آنها شریک براي او قرار میدهند »
مسلم است هیچ یک از مشرکان، معتقد نبودند که آفرینش به وسیله بتها صورت گرفته، یا این که روزي آنها به دست بتهاست، و یا
پایان عمرشان.
بنا بر این پاسخ این سؤالات منفی است و استفهام، استفهام انکاري میباشد.
این حقیقت را بازگو میکند که آنها مقام پروردگار را فوق العاده پایین آوردند که در کنار « سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ » جمله
بتها و معبودان ساختگی قرار میدهند.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 41 ..... ص : 539
(آیه 41 )- سر چشمه فساد، اعمال خود مردم است! در آیات گذشته، سخن از شرك در میان بود و میدانیم ریشه اصلی تمام
ص: 540
مفاسد فراموش کردن اصلی توحید و روي آوردن به شرك است، لذا در اینجا سخن از ظهور فساد در زمین به خاطر اعمال مردم به
ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ ) « فساد در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است » : میان آورده، میگوید
الْبَحْرِ بِما کَسَ بَتْ أَیْدِي النَّاسِ). هر جا فسادي ظاهر شود بازتاب اعمال مردم است چرا که هر کار نادرست عکس العمل نامطلوبی
دارد.
لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي ) !« خدا میخواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید به سوي حق باز گردند » : سپس میفرماید
عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).
سورة الروم( 30 ): آیۀ 42 ..... ص : 540
صفحه 452 از 522
(آیه 42 )- در این آیه براي این که مردم شواهد زندهاي را در مسأله ظهور فساد در زمین به خاطر گناه انسانها با چشم خود ببینند،
بگو: شما در روي زمین به گردش بپردازید (حال » : را میدهد و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میفرماید « سیر در ارض » دستور
امتهاي پیشین را جستجو کنید، و اعمال و سر نوشت آنها را مورد بررسی قرار دهید) ببینید عاقبت کسانی که قبل از شما بودند به
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ). ) !؟« کجا رسید
قصرها و کاخهاي ویران شده آنها را بنگرید، خزائن به تاراج رفته آنها را تماشا کنید، جمعیت نیرومند پراکنده شده آنها را مشاهده
نمایید، و سر انجام قبرهاي در هم شکسته و استخوانهاي پوسیده آنها را بنگرید.
کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ). و شرك ام الفساد و مایه تباهی آنها شد. ) « بیشترشان مشرك بودند » آري
سورة الروم( 30 ): آیۀ 43 ..... ص : 540
(آیه 43 )- و از آنجا که پند گرفتن و بیدار شدن، و سپس بازگشتن به سوي خدا، همیشه مفید و مؤثر نیست، در این آیه روي سخن
صورت خود را به سوي دین و آیین مستقیم و پا بر جا (آیین توحید خالص) » : را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده چنین میگوید
قرار ده، پیش از آن که روزي فرار رسد که هیچ کس قدرت ندارد آن روز را از خدا باز گرداند (و برنامه الهی را تعطیل کند) و در
گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ « آن روز مردم گروه گروه میشوند و صفوف از هم جدا میگردد
مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ). ص: 541
این که خطاب را متوجه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میکند، براي این است که دیگران حساب کار خویش را برسند.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 44 ..... ص : 541
هر کسی کافر شد کفرش بر زیان خود » : (آیه 44 )- این آیه در حقیقت شرحی است براي این جدایی صفوف در قیامت، میفرماید
و وبالش دامنگیر او (مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ). « اوست
وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ ) « و اما آنها که عمل صالحی انجام دادند (پاداش الهی را) به سود خودشان آماده و مهیا میسازند »
یَمْهَدُونَ).
سورة الروم( 30 ): آیۀ 45 ..... ص : 541
(آیه 45 )- در این آیه در مورد مؤمنان توضیح میدهد که نه تنها اعمال خود را در آنجا میبینند، بلکه خدا مواهب بیشتري که
هدف این است که (خداوند) کسانی را که ایمان آوردهاند، و عمل صالح » : شایسته فضل و کرم اوست به آنها میبخشد، میگوید
لِیَجْزِيَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ). ) « انجام دادهاند از فضلش پاداش دهد
إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ). ) « چرا که خدا کافران را دوست ندارد » ، مسلما این فضل الهی شامل حال کافران نمیشود
سورة الروم( 30 ): آیۀ 46 ..... ص : 541
(آیه 46 )- در این سوره، بخش قابل ملاحظهاي از دلائل توحید و نشانههاي پروردگار در هفت آیه بیان شده که هر کدام با جمله
آغاز میشود. شش قسمت آن را قبلا به صورت پی در پی خواندیم، و این آیه آخرین آنها میباشد. « وَ مِنْ آیاتِهِ »
و از آن جا که در آیه قبل سخن از ایمان و عمل صالح بود، بیان دلائل توحیدي تأکیدي نیز بر آن میباشد.
صفحه 453 از 522
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ یُرْسِلَ الرِّیاحَ ) « و از آیات (عظمت و قدرت) خدا این است که بادها را به عنوان بشارتگرانی میفرستد » : میفرماید
مُبَشِّراتٍ).
آنها در پیشاپیش باران حرکت میکنند، قطعات پراکنده ابر را با خود برداشته به هم میپیوندند، و به سوي سرزمینهاي خشک و
تشنه میبرند، صفحه آسمان را میپوشانند و با دگرگون ساختن درجه حرارت جو، ابرها را آماده ریزش باران میکنند. برگزیده
تفسیر نمونه، ج 3، ص: 542
خدا میخواهد بدین سبب شما را از رحمت خود بچشاند، تا کشتیها به فرمانش حرکت کنند، و شما از » : در دنباله آیه میخوانیم
وَ لِیُذِیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لِتَجْرِيَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْ لِهِ وَ لَعَلَّکُمْ ) « فضل و رحمت او بهره گیرید و شاید شکر گزاري کنید
تَشْکُرُونَ).
آري! بادها هم وسیله تولید نعمتهاي فراوان در زمینه کشاورزي و دامداري هستند، و هم وسیله حمل و نقل، و سر انجام سبب رونق
امر تجارت است.
آري! آنها بشارت دهندگانی هستند در جهات مختلف.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 47 ..... ص : 542
(آیه 47 )- در این آیه سخن از فرستادن پیامبران الهی است، در حالی که آیه بعد از آن بار دیگر به نعمت وزش بادها بر میگردد،
ممکن است قرار گرفتن این آیه در میان دو آیه که در باره نعمت وجود بادها سخن میگوید جنبه معترضه داشته باشد. و ممکن
است ذکر مسأله نبوّت در کنار این بحثها براي تکمیل مسائل مربوط به مبدأ و معاد باشد.
لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ رُسُلًا إِلی قَوْمِهِمْ) «َ ما قبل از تو پیامبرانی را به سوي قومشان فرستادیم » : به هر حال آیه چنین میگوید
جاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ) «َ آنها دلائل روشن و آشکار (از معجزات و منطق عقل) براي این اقوام آوردند ».
ما از مجرمان انتقام » .گروهی ایمان آوردند، و گروهی به مخالفت بر خاستند اما هنگامی که اندرزها و هشدارها سودي نداد
انْتَقَمْنا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا) !َ« گرفتیم
کانَ حَ  قا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ) «َ و همواره این حق بر ما بوده است که مؤمنان را یاري کنیم » .و مؤمنان را یاري کردیم
سورة الروم( 30 ): آیۀ 48 ..... ص : 542
خداوند همان کسی است که بادها را میفرستد » : (آیه 48 )- این آیه بار دیگر به توضیح نعمت وزش بادها پرداخته، چنین میگوید
اللَّهُ الَّذِي یُرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً). ) « تا ابرهایی را به حرکت در آورند
فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ کَیْفَ یَشاءُ). ص: ) « سپس ابرها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد میگستراند »
543
وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً). ) « و متراکم میسازد » آنها را به صورت قطعاتی در آورده
فَتَرَي الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ). ) « اینجاست که دانههاي باران را میبینی که از لابلاي آنها خارج میشوند »
آري! یکی از نقشهاي مهم، هنگام نزول باران بر عهده بادها گذاشته شده است.
پس هنگامی که این باران حیاتبخش را به هر کس از بندگانش بخواهد برساند، ناگهان آنها خوشحال و » : و در پایان آیه میافزاید
فَإِذا أَصابَ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ). ) « مسرور میشوند
صفحه 454 از 522
سورة الروم( 30 ): آیۀ 49 ..... ص : 543
وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِینَ). ) « و قطعا پیش از آن که بر آنان نازل شود، مأیوس بودند » -( (آیه 49
این یأس و آن بشارت را کسانی به خوبی درك میکنند که همچون عربهاي بیابانگرد حیات و زندگیشان پیوند بسیار نزدیکی با
همین قطرههاي باران دارد.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 50 ..... ص : 543
به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین » : (آیه 50 )- در این آیه روي سخن را به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله کرده، میگوید
فَانْظُرْ إِلی آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها). ) « را بعد از مردنش زنده میکند
در مورد باران، اشاره به آثار پر برکت آن از جهات مختلف است. « رحمت الهی » تعبیر به
چنین کسی (که زمین مرده را با نزول » : سپس با توجه به پیوندي که مبدأ و معاد در مسائل مختلف دارند در پایان آیه میافزاید
إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتی وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ ) « باران زنده کرد) زنده کننده مردگانی (در قیامت) است، و او بر همه چیز تواناست
قَدِیرٌ).
سورة الروم( 30 ): آیۀ 51 ..... ص : 543
(آیه 51 )- از آنجا که در آیات گذشته، سخن از بادهاي پربرکتی در میان بود که پیشقراولان بارانهاي رحمتزا هستند، در این آیه
و اگر ما بادي بفرستیم (داغ و سوزان یا سرد و خشک و یا توأم با سموم) و بر اثر آن، » : اشاره به بادهاي زیانبار کرده، میگوید
زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببینند (مأیوس شده و) پس از آن راه ص: 544
و به این راه همچنان ادامه میدهند (وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِیحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَ  را لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ یَکْفُرُونَ). « کفران پیش میگیرند
آنها افراد ضعیف و کم ظرفیتی هستند و آن چنانند که قبل از آمدن باران مأیوس و بعد از نزول آن، بسیار شادند، و اگر روزي باد
سمومی بوزد و زندگی آنان موقتا گرفتار مشکلاتی گردد، فریادشان بلند میشود و زبان به کفر میگشایند.
به عکس مؤمنان راستین که از نعمت خدا شادند و شکرگزار و در مصائب و مشکلات صبورند و شکیبا، دگرگونیهاي زندگی
مادي هرگز در ایمان آنها، کمترین خللی وارد نمیکند، و همچون کوردلان ضعیف الایمان با وزش یک باد مؤمن و با وزش باد
دیگر کافر نمیشوند.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 52 ..... ص : 544
(آیه 52 )- در این آیه و آیه بعد به تناسب بحثی که در آیه قبل آمد، مردم را به چهار گروه تقسیم میکند:
گروه مردگان، یعنی آنها که هیچ حقیقتی را درك نمیکنند هر چند ظاهرا زندهاند.
و گروه ناشنوایان که آمادگی براي شنیدن سخن حق ندارند.
و گروهی که از دیدن چهره حق محرومند.
و سر انجام گروه مؤمنان راستین که دلهایی دانا، و گوشهایی شنوا، و چشمهایی بینا دارند.
و اندرزهاي تو در دل آنان که دلمردهاند اثر ندارد « تو نمیتوانی سخنان حق خود را به گوش مردگان برسانی » : نخست میگوید
صفحه 455 از 522
(فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی).
وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ ) « تو نمیتوانی سخنت را به گوش کران برسانی مخصوصا هنگامی که روي میگردانند و پشت میکنند » و نیز
الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ).
سورة الروم( 30 ): آیۀ 53 ..... ص : 544
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ). ) « تو نمیتوانی نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنی » (آیه 53 )- و همچنین
إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ ) « تنها سخنان حقت را میتوانی به گوش کسانی برسانی که به آیات ما ایمان میآورند و در برابر حق تسلیمند »
یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ). ص: 545
ظاهري، نوع برتري از حیات و مرگ و دید و شنود، « بینایی » و « شنوایی » مادي و جسمانی و همچنین « مرگ » و « حیات » قرآن غیر از
قائل است که ریشه اصلی سعادت یا بدبختی انسان در آن است. و این آیات از آن سخن میگوید.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 54 ..... ص : 545
(آیه 54 )- در این آیه به یکی دیگر از دلائل توحید که دلیل فقر و غنا است اشاره میکند و بحثهایی را که در سر تا سر این سوره،
خداوند همان کسی است که شما را (در حالی که ضعیف و ناتوان بودید) آفرید، » : پیرامون توحید آمده تکمیل مینماید، میگوید
سپس بعد از ناتوانی، سپس بعد از ناتوانی، قوت بخشید (و دوران جوانی و شکوفایی نیروها آمد) و باز بعد از قدرت ضعف و پیري
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَۀً). ) « قرار داد
یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ). ) « او هر چه بخواهد میآفریند و دانا و تواناست » آري
در آغاز آن چنان ضعیف و ناتوان بودید که حتی قدرت نداشتید مگسی را از خود دور کنید یا آب دهان خویش را نگه دارید، این
حتی پدر و مادر مهربانی را که دائما مراقب شما « لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً هیچ چیز نمیدانستید » از نظر جسمانی، و از نظر فکري به مصداق
بودند نمیشناختید.
ولی کم کم داراي رشد و قدرت شدید، اندامی نیرومند و فکري قوي و عقلی توانا و درکی وسیع پیدا کردید.
و با این حال نمیتوانستید این قدرت را نگه دارید و درست همانند انسانی که از دامنه کوه بلندي به فراز قلّه رسیده از طرف دیگر
سراشیبی را شروع کردید، و باز به قعر درّه ضعف و ناتوانی جسمی و روحی رسیدید.
این دگرگونیها و فراز و نشیبها، بهترین دلیل بر این حقیقت است که نه آن قوت از شما بود، و نه آن ضعف، بلکه هر دو از ناحیه
دیگري بود.
آخرین جمله آیه که اشاره به علم و قدرت خداست، هم بشارت است و هم انذار که خدا از همه اعمال و نیّات شما آگاه است و نیز
توانایی بر پاداش و کیفر شما دارد.
ص: 546
سورة الروم( 30 ): آیۀ 55 ..... ص : 546
(آیه 55 )- در اینجا بار دیگر به مسأله رستاخیز باز میگردد و صحنه دردناك دیگري از حال مجرمان را در آن روز مجسّم
میسازد.
صفحه 456 از 522
وَ یَوْمَ تَقُومُ ) !« و روزي که قیامت بر پا شود، مجرمان سوگند یاد میکنند که جز ساعتی (در عالم برزخ) درنگ نکردند » : میگوید
السَّاعَۀُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَۀٍ).
کَذلِکَ کانُوا یُؤْفَکُونَ). ) « این چنین از درك حقیقت باز گردانده میشوند » آري
سورة الروم( 30 ): آیۀ 56 ..... ص : 546
(آیه 56 )- این آیه پاسخ مؤمنان آگاه را به سخنان مجرمان ناآگاهی که از وضع برزخ و قیامت اطلاع درستی ندارند بازگو میکند.
ولی کسانی که علم و ایمان به آنها داده شده، میگویند: شما به فرمان خدا تا روز قیامت (در عالم برزخ) درنگ » : میفرماید
وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی کِتابِ اللَّهِ إِلی یَوْمِ الْبَعْثِ ) « کردید، و اکنون روز رستاخیز است، اما شما نمیدانستید
فَهذا یَوْمُ الْبَعْثِ وَ لکِنَّکُمْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
به خاطر آن است که علم پایه ایمان است. « ایمان » بر « علم » مقدم داشتن
سورة الروم( 30 ): آیۀ 57 ..... ص : 546
(آیه 57 )- به هر حال هنگامی که مجرمان خود را با واقعیات دردناك روز قیامت رو برو میبینند در مقام عذر خواهی و توبه بر
میآیند، ولی قرآن میگوید:
فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا ) « در آن روز عذر خواهی ظالمان سودي به حالشان ندارد و توبه آنان نیز پذیرفته نیست »
هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ).
یکی از عذرهاي آنها این است که گناهان خود را به گردن سردمداران کفر و نفاق بیندازند.
و گاه در مقام عذر خواهی سعی میکنند انحراف خود را به گردن شیطان بیندازند و او را بر وسوسههایش ملامت کنند.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 58 ..... ص : 546
ما براي مردم در این قرآن از هر » : (آیه 58 )- این آیه در حقیقت اشارهاي است به کل مطالبی که در این سوره بیان شد میفرماید
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ). ) « گونه مثال و مطلبی بیان کردیم
وعد و وعید، امر و نهی، بشارت و انذار، آیات آفاقی و انفسی، دلائل مبدأ ص: 547
و معاد و اخبار غیبی، و خلاصه از هر چیز که در نفوس انسانها ممکن است اثر مثبت بگذارد بیانی داشتیم.
در حقیقت، قرآن بطور کلی، و سوره روم که اکنون در مراحل پایان آن هستیم بالخصوص مجموعهاي است از مسائل بیدار کننده
براي هر قشر و گروه و براي هر طرز فکر و عقیده.
و اگر آیهاي براي آنها » ، ولی با این حال گروهی هستند که هیچ یک از این امور در قلوب تاریک و سیاهشان اثري نمیگذارد
و اینها سحر و جادوست! (وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآیَۀٍ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا « بیاوري کافران میگویند: شما اهل باطل هستید
مُبْطِلُونَ).
تعبیر جامعی است که همه برچسبها و نسبتهاي نارواي مشرکان به انبیا و طرفداران حق را در بر میگیرد. « مبطلون » تعبیر به
سورة الروم( 30 ): آیۀ 59 ..... ص : 547
صفحه 457 از 522
(آیه 59 )- این آیه دلیل مخالفت این گروه را به روشنی بیان میکند، میگوید: این نفوذناپذیري و لجاجت بیحد و حساب و
دشمنی با هر حقیقت، به خاطر آن است که آنها حس تشخیص و درك خود را بر اثر کثرت گناه و لجاجت از دست دادهاند، و ابدا
کَ ذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی ) « این چنین خداوند بر دلهاي کسانی که علم و آگاهی ندارند مهر مینهد » چیزي درك نمیکنند، آري
قُلُوبِ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ).
قابل توجه این که در آیات گذشته، علم پایه ایمان شناخته شده، و در این آیه جهل پایه کفر و عدم تسلیم در برابر حق.
سورة الروم( 30 ): آیۀ 60 ..... ص : 547
(آیه 60 )- این آیه که آخرین آیه سوره روم است، دو دستور مهم و یک بشارت بزرگ به پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله
میدهد، تا او را در این مبارزه پیگیر و مستمر در برابر این لجوجان جاهل، و بیخردان سر سخت، به استقامت دعوت کند.
اکنون که چنین است (در برابر همه حوادث، همه آزارها و کارشکنیها و نسبتهاي ناروا) شکیبایی و صبر پیشه » : نخست میگوید
فَاصْبِرْ). ص: 548 ) « کن
که شکیبایی و صبر و استقامت کلید اصلی پیروزي است.
إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ). ) « وعده خدا بطور مسلم حق است » : و براي این که پیامبر را در این راه دلگرمتر کند میافزاید
دومین دستور، دستور به تسلط بر اعصاب و حفظ متانت و آرامش، و به اصطلاح از جا در نرفتن در این مبارزه سخت و پیگیر
وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ). ) « و هرگز نباید کسانی که ایمان و یقین ندارند تو را خشمگین و عصبانی کنند » : است، میفرماید
وظیفه تو بردباري و تحمل و حوصله هر چه بیشتر و حفظ متانتی که شایسته یک رهبر در برابر این گونه افراد است، میباشد.
این سوره با وعده پیروزي مؤمنان بر دشمنان آغاز شد، و با وعده پیروزي نیز پایان میگیرد، ولی شرط اصلی آن را صبر و استقامت
شمرده است.
« پایان سوره روم »
ص: 549
سوره لقمان [ 31 ] ..... ص : 549
اشاره
نازل شده و داراي 34 آیه است « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 549
بطور کلی محتواي این سوره در پنج بخش خلاصه میشود:
بخش اول بعد از ذکر حروف مقطعه اشاره به عظمت قرآن و هدایت و رحمت بودن آن براي مؤمنانی که واجد صفات ویژه هستند
میکند.
بخش دوم از نشانههاي خدا در آفرینش آسمان و برپا داشتن آن بدون هیچگونه ستون، و آفرینش کوهها در زمین، و جنبندگان
مختلف، و نزول باران و پرورش گیاهان سخن میگوید.
صفحه 458 از 522
بخش سوم قسمتی از سخنان حکمتآمیز لقمان آن مرد الهی را به هنگام اندرز فرزندش نقل میکند.
در بخش چهارم بار دیگر به دلائل توحید باز میگردد، و سخن از تسخیر آسمان و زمین و نعمتهاي وافر پروردگار و نکوهش از
منطق بت پرستانی که تنها بر اساس تقلید از نیاکان در این وادي گمراهی افتادند، سخن میگوید.
و نیز از علم گسترده و بیپایان خدا با ذکر مثال روشنی پرده بر میدارد.
بخش پنجم اشاره کوتاه و تکان دهندهاي به مسأله معاد و زندگی پس از مرگ دارد، به انسان هشدار میدهد که مغرور به زندگی
این دنیا نشود.
این مطلب را با ذکر گوشهاي از علم غیب پروردگار که از همه چیز در ارتباط با ص: 550
انسان از جمله لحظه مرگ او و حتی جنینی که در شکم مادر است آگاه است تکمیل کرده و سوره را پایان میدهد.
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 550
کسی که سوره لقمان را بخواند لقمان در قیامت رفیق و دوست اوست، و به » : در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم
.« عدد کسانی که کار نیک یا بد انجام دادهاند (به حکم امر به معروف و نهی از منکر در برابر آنها) ده حسنه به او داده میشود
کسی که سوره لقمان را در شب بخواند، خداوند سی فرشته را مأمور حفظ » : و در حدیث دیگري از امام باقر علیه السّلام میخوانیم
او تا به صبح در برابر شیطان و لشکر شیطان میکند، و اگر در روز بخواند این سی فرشته او را تا به غروب از ابلیس و لشکرش
.« محافظت مینمایند
این همه فضیلت و ثواب و افتخار براي خواندن یک سوره قرآن به خاطر آن است که تلاوت مقدمهاي است براي اندیشه و فکر و
آن نیز مقدمهاي است براي عمل و تنها با لقلقه لسان نباید این همه فضیلت را انتظار داشت.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 1 ..... ص : 550
(آیه 1)- این سوره، با ذکر عظمت و اهمیت قرآن آغاز میشود، و بیان حروف مقطعه در ابتداي آن نیز اشاره لطیفی به همین
حقیقت است، که این آیات که از حروف ساده الفبا ترکیب یافته، چنان محتوائی بزرگ و عالی دارد که سر نوشت انسانها را بکلی
الم). ) « الف، لام، میم » دگرگون میسازد
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 2 ..... ص : 550
کتابی پر محتوا و استوار (تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ « این آیات کتاب حکیم است » : میگوید « حروف مقطعه » (آیه 2)- لذا بعد از ذکر
الْحَکِیمِ).
یا بخاطر استحکام محتواي آن است، چرا که هرگز باطل به آن راه نمییابد، و هر گونه خرافه را از « الْحَکِیمُ » به « الْکِتابِ » توصیف
خود دور میسازد.
و یا به معنی آن است که این قرآن همچون دانشمند حکیمی است که در عین خاموشی با هزار زبان سخن میگوید، تعلیم میدهد،
اندرز میگوید، تشویق ص: 551
میکند، انذار مینماید، داستانهاي عبرتانگیز بیان میکند، و خلاصه به تمام معنی داراي حکمت است، و این سر آغاز، تناسب
صفحه 459 از 522
که در این سوره از آن بحث به میان آمده. « لقمان حکیم » مستقیمی دارد با سخنان
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 3 ..... ص : 551
مایه هدایت و رحمت براي نیکو کاران » (آیه 3)- این آیه هدف نهائی نزول قرآن را با این عبارت بازگو میکند: این کتاب حکیم
هُديً وَ رَحْمَۀً لِلْمُحْسِنِینَ). ) « است
چرا که انسان نخست در پرتو نور قرآن حقیقت را پیدا میکند و به ،« رحمت پروردگار » در حقیقت مقدمهاي است براي « هدایت »
آن معتقد میشود، و در عمل خود آن را به کار میبندد، و به دنبال آن مشمول رحمت واسعه و نعمتهاي بیپایان پروردگار
میگردد.
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 4 ..... ص : 551
(آیه 4)- این آیه محسنین را با سه وصف، توصیف کرده، میگوید: همانان که نماز را بر پا میدارند، و زکات را میپردازند و آنها
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ). ) « به آخرت یقین دارند
پیوند آنها با خالق از طریق نماز، و با خلق خدا از طریق زکات، قطعی است و یقین آنها به دادگاه قیامت انگیزه نیرومندي است براي
پرهیز از گناه و براي انجام وظایف.
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 5 ..... ص : 551
را چنین بیان میکند: « محسنین » (آیه 5)- و این آیه عاقبت و سر انجام کار
أُولئِکَ عَلی هُديً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). ) « آنها بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران »
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 6 ..... ص : 551
اشاره
(- (آیه 6
شأن نزول: ..... ص : 551
نازل شده است. « نضر بن حارث » این آیه در باره
او مرد تاجري بود و به ایران سفر میکرد، و در ضمن، داستانهاي ایرانیان را براي قریش بازگو مینمود، و میگفت: اگر محمّد براي
شما سر گذشت عاد و ثمود را نقل میکند، من داستانهاي رستم و اسفندیار، و اخبار کسري و سلاطین عجم را باز میگویم! آنها
دور او را گرفته، استماع قرآن را ترك میگفتند.
بعضی دیگر گفتهاند که این قسمت از آیات در باره مردي نازل شده که کنیز ص: 552
صفحه 460 از 522
خوانندهاي را خریداري کرده بود و شب و روز براي او خوانندگی میکرد و او را از یاد خدا غافل میساخت.
تفسیر: ..... ص : 552
اشاره
قرار دارند که « مؤمنین » و « محسنین » غنا یکی از دامهاي بزرگ شیاطین! در اینجا سخن از گروهی است که درست در مقابل گروه
در آیات گذشته مطرح بودند.
سخن از جمعیتی است که سرمایههاي خود را براي بیهودگی و گمراه ساختن مردم به کار میگیرد، و بدبختی دنیا و آخرت را براي
و بعضی از مردم، سخنان باطل و بیهوده را خریداري میکنند تا (خلق خدا را) از روي جهل و » : خود میخرد! نخست میفرماید
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ). ) « نادانی، از راه خدا گمراه سازند
وَ یَتَّخِذَها هُزُواً). ) « و آیات خدا را به استهزاء و سخریه گیرند »
أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ). ) « عذاب خوار کننده از آن این گروه است » : و در پایان آیه اضافه میکند
مفهوم وسیع و گستردهاي دارد که هر گونه سخنان یا آهنگهاي سر گرم کننده و غفلتزا که انسان را به بیهودگی یا « لهو الحدیث »
و الحان و آهنگهاي شهوتانگیز و هوس آلود باشد، و خواه سخنانی که نه از « غنا » گمراهی میکشاند در بر میگیرد، خواه از قبیل
طریق آهنگ، بلکه از طریق محتوا انسان را به بیهودگی و فساد، سوق میدهد.
تحریم غنا: ..... ص : 552
بدون شک غنا بطور اجمال از نظر مشهور علما حرام است و شهرتی در حدّ اجماع و اتفاق دارد.
آهنگهایی است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد « غنا » : از مجموع کلمات فقهاي اسلام استفاده میشود که
میباشد، و قواي شهوانی را در انسان تحریک مینماید.
هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتواي آن، به این ترتیب که اشعار « آهنگ » این نکته نیز قابل توجه است که گاه یک
عشقی و فسادانگیز را با آهنگهاي ص: 553
مطرب بخوانند، و گاه تنها آهنگ، غناست به این ترتیب که اشعار پر محتوا یا آیات قرآن و دعا و مناجات را به آهنگی بخوانند که
مناسب مجالس عیّاشان و فاسدان است، و در هر دو صورت حرام میباشد.
نکته دیگر اینکه آنچه در بالا گفتیم مربوط به خوانندگی است، و اما استفاده از آلات موسیقی و حرمت آن بحث دیگري دارد که
از موضوع این سخن خارج است.
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 7 ..... ص : 553
(آیه 7)- این آیه به عکس العمل این گروه در برابر آیات الهی اشاره کرده، و در واقع آن را با عکس العملشان در برابر لهو
الحدیث مقایسه میکند و میگوید:
و هنگامی که آیات ما بر او خوانده میشود مستکبرانه روي بر میگرداند، گویی آن را نشنیده، گویی اصلا گوشهایش سنگین »
و هیچ سخنی را نمیشنود (وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِ آیاتُنا وَلَّی مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً). « است
صفحه 461 از 522
فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ). ) !« او را به عذابی دردناك بشارت ده » : و در پایان، کیفر دردناك چنین کسی را این گونه بازگو میکند
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 8 ..... ص : 553
(آیه 8)- در این آیه به شرح حال مؤمنان راستین باز میگردد که در آغاز این مقایسه از آنان شروع شد، در پایان نیز به آنان ختم
إِنَّ الَّذِینَ ) « کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، باغهاي پر نعمت بهشت از آن آنها است » : میگردد، میفرماید
آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ).
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 9 ..... ص : 553
خالِدِینَ فِیها). ) « همیشه در آن خواهند ماند » (آیه 9)- مهمتر اینکه این باغهاي پر نعمت بهشتی، براي آنها جاودانه است
و عدهاي تخلفناپذیر (وَعْدَ اللَّهِ حَ  قا). « این وعده حتمی الهی است »
شکستناپذیر و دانا « اوست عزیز و حکیم » و خداوند نه وعده دروغین میدهد، و نه از وفاي به وعدههاي خود عاجز است، چرا که
(وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 10 ..... ص : 553
(آیه 10 )- این آفرینش خداست، دیگران چه آفریدهاند؟ این آیه از دلائل توحید که یکی دیگر از اساسیترین اصول اعتقادي است
سخن میگوید.
نخست به پنج قسمت از آفرینش پروردگار که پیوند ناگسستنی با هم دارند ص: 554
اشاره میکند، این موارد عبارتند از: آفرینش آسمان، و معلق بودن کرات در فضا و نیز آفرینش کوهها براي حفظ ثبات زمین، و
سپس آفرینش جنبندگان، و بعد از آن آب و گیاهان که وسیله تغذیه آنهاست.
خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها). ) « خداوند آسمانها را بدون ستونی که قابل رؤیت باشد آفرید » : میفرماید
این تعبیر اشاره لطیفی است به قانون جاذبه و دافعه که همچون ستونی بسیار نیرومند اما نامرئی کرات آسمانی را در جاي خود نگه
داشته بنا بر این، جمله فوق یکی از معجزات علمی قرآن مجید است که شرح بیشتر آن را در ذیل آیه 2 سوره رعد (در جلد دوم)
آوردیم.
وَ أَلْقی فِی ) « خداوند در زمین کوههایی افکند تا شما را مضطرب و متزلزل نکند » : سپس در باره فلسفه آفرینش کوهها میگوید
الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ).
حال که نعمت آرامش آسمان به وسیله ستون نامرئیش، و آرامش زمین به وسیله کوهها تأمین شد نوبت به آفرینش انواع موجودات
و در روي زمین از هر جنبندهاي » : زنده و آرامش آنها میرسد که در محیطی آرام بتوانند قدم به عرصه حیات بگذارند، میگوید
وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دابَّۀٍ). ) « منتشر ساخت
و از آسمان » : اما پیداست که این جنبندگان نیاز به آب و غذا دارند، لذا در جملههاي بعد به این دو موضوع اشاره کرده، میگوید
وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا ) « آبی فرستادیم و به وسیله آن (در روي زمین) انواع گوناگونی از جفتهاي گیاهان پرارزش رویاندیم
فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ).
سفرهاي است گسترده با غذاهاي متنوع در سر تا سر روي زمین که هر یک از آنها از نظر آفرینش، دلیلی است بر عظمت و قدرت
صفحه 462 از 522
پروردگار.
اشاره میکند که آن نیز از معجزات علمی قرآن است، چرا که در آن زمان، زوجیت « زوجیت در جهان گیاهان » این آیه بار دیگر به
(وجود جنس نر و ماده) در جهان گیاهان بطور گسترده ثابت نشده بود، و قرآن از آن پرده برداشت.
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 11 ..... ص : 554
(آیه 11 )- بعد از ذکر عظمت خداوند در جهان آفرینش، و چهرههاي ص: 555
این آفرینش خداست، اما به » : مختلفی از خلقت روي سخن را به مشرکان کرده و آنها را مورد باز خواست قرار میدهد، میگوید
هذا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی ما ذا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ). ) !؟« من نشان دهید معبودان غیر او چه چیز را آفریدهاند
مسلما آنها نمیتوانستند ادعا کنند هیچ یک از مخلوقات این جهان مخلوق بتها هستند، بنا بر این آنها به توحید خالقیت معترف
بودند، با این حال چگونه میتوانستند شرك در عبادت را توجیه کنند، چرا که توحید خالقیت دلیل بر توحید ربوبیت و یگانگی
مدبر عالم، و آن هم دلیل بر توحید عبودیت است.
بَلِ الظَّالِمُونَ فِی ضَلالٍ ) « ولی ظالمان در گمراهی آشکارند » : لذا در پایان آیه، عمل آنها را منطبق بر ظلم و ضلال شمرده، میگوید
مُبِینٍ).
معنی گستردهاي دارد که شامل قرار دادن هر چیز در غیر محل خودش میشود، و از آنجا که مشرکان عبادت و گاه « ظلم » میدانیم
تدبیر جهان را در اختیار بتها میگذاشتند مرتکب بزرگترین ظلم و ضلالت بودند.
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 12 ..... ص : 555
(آیه 12 )- به تناسب بحثهاي گذشته پیرامون توحید و شرك و اهمیت و عظمت قرآن و حکمتی که در این کتاب آسمانی به کار
و بخشی از اندرزهاي مهم این مرد الهی در زمینه توحید و مبارزه با « لقمان حکیم » رفته، در این آیه و چند آیه بعد از آن، سخن از
شرك به میان آمده، این اندرزهاي دهگانه که در طی شش آیه بیان شده هم مسائل اعتقادي را به طرز جالبی بیان میکند، و هم
اصول وظایف دینی، و هم مباحث اخلاقی را.
به حق میگویم که لقمان پیامبر نبود، » : که بود؟ در حدیثی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله چنین میخوانیم « لقمان » در این که
ولی بندهاي بود که بسیار فکر میکرد، ایمان و یقینش عالی بود، خدا را دوست میداشت، و خدا نیز او را دوست داشت، و نعمت
.«... حکمت بر او ارزانی فرمود
ما به لقمان حکمت دادیم (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاي آور، هر کس شکر گزاري کند، تنها به سود خویش » : آیه میفرماید
وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ برگزیده ) « شکر کرده، و هر کس کفران کند (زیانی به خدا نمیرساند) چرا که خداوند، بینیاز و ستوده است
تفسیر نمونه، ج 3، ص: 556
الْحِکْمَۀَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ).
مجموعهاي از معرفت و علم، و اخلاق پاك و تقوا و » حکمتی که قرآن از آن سخن میگوید و خداوند به لقمان عطا فرموده بود
بوده است. « نور هدایت
به خاطر داشتن این حکمت به شکر پروردگارش پرداخت او هدف نعمتهاي الهی و کاربرد آن را میدانست، و درست آنها « لقمان »
« به کار بستن هر چیز در جاي خود » : را در همان هدفی که براي آن آفریده شده بودند به کار میبست، و اصلا حکمت همین است
صفحه 463 از 522
به یک نقطه باز میگردند. « حکمت » و « شکر » بنا بر این
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 13 ..... ص : 556
(آیه 13 )- بعد از معرفی لقمان و مقام علم و حکمت او به نخستین اندرز وي که در عین حال مهمترین توصیه به فرزندش میباشد
اشاره کرده، میفرماید:
هنگامی را که لقمان به فرزندش- در حالی که او را موعظه میکرد- گفت: پسرم! چیزي را همتاي خدا قرار مده که » به خاطر بیاور
وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ). ) « شرك ظلم بزرگی است
چه ظلمی از این بالاتر که هم در مورد خدا انجام گرفته که موجود بیارزشی را همتاي او قرار دهند، و هم در باره خویشتن که از
اوج عزت عبودیت پروردگار به قعر درّه ذلت پرستش غیر او سقوط کنند!
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 14 ..... ص : 556
(آیه 14 )- احترام پدر و مادر: این آیه و آیه بعد در حقیقت جملههاي معترضهاي است که در لابلاي اندرزهاي لقمان از سوي
خداوند بیان شده است، که ارتباط روشنی با سخنان لقمان دارد، زیرا در این دو آیه، بحث از نعمت وجود پدر و مادر و زحمات و
.« اللّه » خدمات و حقوق آنهاست و قرار دادن شکر پدر و مادر در کنار شکر
به علاوه تأکیدي بر خالص بودن اندرزهاي لقمان به فرزندش نیز محسوب میشود چرا که پدر و مادر با این علاقه وافر و خلوص
نیّت ممکن نیست جز خیر و صلاح فرزند را در اندرزهایشان بازگو کنند.
وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ). ص: ) « و ما به انسان در باره پدر و مادرش سفارش کردیم » : نخست میفرماید
557
و به هنگام بارداري هر « مادرش او را با ناتوانی روي ناتوانی حمل کرد » : آنگاه به زحمات فوق العاده مادر اشاره کرده، میگوید
روز رنج و ناراحتی تازهاي را متحمّل میشد. (حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ).
مادران در دوران بارداري گرفتار و هن و سستی میشوند، چرا که شیره جان و مغز استخوانشان را به پرورش جنین خود اختصاص
میدهند، و از تمام مواد حیاتی وجود خود بهترینش را تقدیم او میدارند.
.« شیر، شیره جان مادر است » حتی این مطلب در دوران رضاع و شیر دادن نیز ادامه مییابد، چرا که
وَ فِصالُهُ فِی عامَیْنِ). ) « و دوران شیر خوارگی او در دو سال پایان مییابد » : لذا به دنبال آن میافزاید
بقره/ 233 ) البته منظور ) « مادران فرزندانشان را دو سال تمام شیر میدهند » : همان گونه که در جاي دیگر قرآن نیز اشاره شده است
دوران کامل شیر خوارگی است هر چند ممکن است گاهی کمتر از آن انجام شود.
أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ). ) « براي من و براي پدر و مادرت شکر به جا آور » : سپس میگوید: توصیه کردم که
شکر مرا به جا آور که خالق و منعم اصلی تو هستم و چنین پدر و مادر مهربانی به تو دادهام و هم شکر پدر و مادرت را که واسطه
این فیض و عهدهدار انتقال نعمتهاي من به تو میباشند.
إِلَیَّ الْمَصِیرُ). ) « بازگشت (همه شما) به سوي من است » : و در پایان آیه با لحنی که خالی از تهدید و عتاب نیست میفرماید
آري! اگر در اینجا کوتاهی کنید در آنجا تمام این حقوق و زحمات و خدمات مورد بررسی قرار میگیرد و مو به مو حساب
میشود.
صفحه 464 از 522
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 15 ..... ص : 557
(آیه 15 )- و از آنجا که توصیه به نیکی در مورد پدر و مادر، ممکن است این توهّم را براي بعضی ایجاد کند که حتی در مسأله
عقائد و کفر و ایمان، باید با آنها ص: 558
و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزي را همتاي من قرار دهی که از آن (حد اقل) آگاهی » : مماشات کرد، در این آیه میافزاید
وَ إِنْ جاهَداكَ عَلی أَنْ تُشْرِكَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما). ) « نداري (بلکه میدانی باطل است) از ایشان اطاعت مکن
هرگز نباید رابطه انسان با پدر و مادرش، مقدم بر رابطه او با خدا باشد، و هرگز نباید عواطف خویشاوندي حاکم بر اعتقاد مکتبی او
گردد.
باز از آنجا که ممکن است، این فرمان، این توهّم را به وجود آورد که در برابر پدر و مادر مشرك، باید شدت عمل و بیحرمتی به
خرج داد، بلافاصله اضافه میکند که عدم اطاعت آنها در مسأله کفر و شرك، دلیل بر قطع رابطه مطلق با آنها نیست بلکه در عین
وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً). ) « با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاي رفتار کن » حال
از نظر دنیا و زندگی مادي با آنها مهر و محبت و ملاطفت کن، و از نظر اعتقاد و برنامههاي مذهبی، تسلیم افکار و پیشنهادهاي آنها
مباش، این درست نقطه اصلی اعتدال است که حقوق خدا و پدر و مادر، در آن جمع است.
راه پیامبر و مؤمنان راستین (وَ اتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنابَ « و از راه کسانی پیروي کن که توبهکنان به سوي من آمدهاند » : لذا بعدا میافزاید
إِلَیَّ).
و بر طبق آن پاداش و کیفر « سپس بازگشت همه شما به سوي من است و من شما را از آنچه (در دنیا) عمل میکردید آگاه میکنم »
میدهم (ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 16 ..... ص : 558
را تکمیل میکند. « معاد » و « مبدأ » (آیه 16 )- دومین اندرز لقمان در باره حساب اعمال و معاد است که حلقه
پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یابد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشهاي از) آسمانها و زمین قرار » : میگوید
یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ ) « گیرد، خداوند آن را (در دادگاه قیامت) میآورد (و حساب آن را میرسد چرا که) خداوند دقیق و آگاه است
مِثْقالَ حَبَّۀٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ ص: 559
أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ).
گیاهی است که داراي دانههاي سیاه بسیار کوچکی است که در کوچکی و حقارت ضرب المثل میباشد. « خردل »
اشاره به این که اعمال نیک و بد هر قدر کوچک و کم ارزش، و هر قدر مخفی و پنهان باشد، همانند خردلی که در درون سنگی
در اعماق زمین، یا در گوشهاي از آسمانها مخفی باشد، خداوند لطیف و خبیر که از تمام موجودات کوچک و بزرگ و صغیر و
کبیر در سراسر عالم هستی آگاه است آن را براي حساب، و پاداش و کیفر حاضر میکند، و چیزي در این دستگاه گم نمیشود!
توجه به این آگاهی پروردگار از اعمال انسان، خمیر مایه همه اصلاحات فردي و اجتماعی است و نیروي محرك قوي به سوي
خیرات و باز دارنده مؤثر از شرور و بدیهاست.
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 17 ..... ص : 559
(آیه 17 )- بعد از تحکیم پایههاي مبدأ و معاد که اساس همه اعتقادات مکتبی است به مهمترین اعمال یعنی مسأله نماز پرداخته،
صفحه 465 از 522
یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ). ) « پسرم! نماز را برپا دار » : میگوید
چرا که نماز مهمترین پیوند تو با خالق است، نماز قلب تو را بیدار و روح تو را مصفّا، و زندگی تو را روشن میسازد.
آثار گناه را از جانت میشوید، نور ایمان را در سراي قلبت پرتو افکن میدارد، و تو را از فحشا و منکرات باز میدارد.
و (مردم را) به نیکیها و » : بعد از برنامه نماز به مهمترین دستور اجتماعی یعنی امر به معروف و نهی از منکر پرداخته، میگوید
وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ). ) « معروف دعوت کن و از منکرات و زشتیها بازدار
و» : و بعد از این سه دستور مهم عملی به مسأله صبر و استقامت که در برابر ایمان همچون سر نسبت به تن است، پرداخته، میگوید
وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ ) « در برابر مصائبی که به تو میرسد شکیبا باش که این از کارهاي مهم (هر انسانی) است
الْأُمُورِ).
ص: 560
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 18 ..... ص : 560
(آیه 18 )- سپس لقمان به مسائل اخلاقی در ارتباط با مردم و خویشتن پرداخته، نخست تواضع و فروتنی و خوشروئی را توصیه
وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ). ) « با بیاعتنائی از مردم روي مگردان » : کرده، میگوید
وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً). ) « و مغرورانه بر زمین راه مرو »
إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ). ) « چرا که خداوند هیچ متکبر مغروري را دوست ندارد »
و به این ترتیب لقمان حکیم در اینجا از دو صفت بسیار زشت و ناپسند که مایه از هم پاشیدن روابط صمیمانه اجتماعی است اشاره
میکند: یکی تکبر و بیاعتنائی، و دیگر غرور و خود پسندي که هر دو در این جهت مشترکند که انسان را در عالمی از توهّم و
پندار و خود برتربینی فرو میبرند، و رابطه او را از دیگران قطع میکنند.
کسی که از روي غرور و تکبر، روي زمین راه رود زمین، و کسانی که در » : در حدیثی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم
!« زیر زمین خفتهاند، و آنها که روي زمین هستند، همه او را لعنت میکنند
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 19 ..... ص : 560
(آیه 19 )- در این آیه دو برنامه دیگر اخلاقی را که جنبه اثباتی دارد- در برابر دو برنامه گذشته که جنبه نفی داشت- بیان کرده،
وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ). ) « در راه رفتن اعتدال را رعایت کند » ! میگوید: پسرم
و هرگز فریاد مزن (وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ). « از صداي خود بکاه »
إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ). ) !« چرا که زشتترین صداها صداي خران است »
که یکی سبب ،« خود پسندي » و ،« خود برتر بینی » از « نهی » : در واقع در این دو آیه از دو صفت، نهی و به دو صفت، امر شده
میشود انسان نسبت به بندگان خدا تکبر کند، و دیگري سبب میشود که انسان خود را در حد کمال پندارد، و در نتیجه درهاي
تکامل را به روي خود ببندد هر چند خود را با دیگري مقایسه نکند.
زیرا تکیه روي اعتدال در راه ص: 561 ،« سخن » و « عمل » به رعایت اعتدال در « امر » و
رفتن یا آهنگ صدا در حقیقت به عنوان مثال است.
و به راستی کسی که این صفات چهار گانه را دارد انسان موفق و خوشبخت و پیروزي است، در میان مردم محبوب، و در پیشگاه
صفحه 466 از 522
خدا عزیز است.
بیشترین چیزي که سبب میشود امت من به خاطر آن وارد بهشت شوند تقواي الهی و » : از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل شده
.« حسن خلق است
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 20 ..... ص : 561
(آیه 20 )- تکیهگاه مطمئن! بعد از پایان اندرزهاي دهگانه لقمان در زمینه مبدأ و معاد و رسم زندگی، قرآن براي تکمیل آن به
و انگیزه اطاعت فرمان او « معرفۀ اللّه » سراغ بیان نعمتهاي الهی میرود تا حسّ شکر گزاري مردم را بر انگیزد، شکري که سر چشمه
میشود.
که در « آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر فرمان شما کرد » : روي سخن را به همه انسانها کرده، میگوید
مسیر منافع و سود شما حرکت کند؟ (أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).
وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ) « خداوند نعمتهاي خود را- اعم از نعمتهاي ظاهر و باطن- بر شما گسترده و افزون ساخت » : سپس میافزاید
ظاهِرَةً وَ باطِنَۀً).
و در پایان آیه از کسانی سخن میگوید که نعمتهاي بزرگ الهی را که از درون و برون، انسان را احاطه کرده، کفران میکنند، و
بعضی از مردم هستند که در باره خداوند بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب » : به جدال و ستیز در برابر حق برمیخیزند، میفرماید
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُديً وَ لا کِتابٍ مُنِیرٍ). ) « روشنی، مجادله میکنند
و به جاي این که بخشنده آن همه نعمتهاي آشکار و نهان را بشناسند، رو به سوي شرك و انکار، از سر جهل و لجاجت میآورند.
در حقیقت این گروه لجوج نه خود دانشی دارند، و نه به دنبال راهنما و رهبري هستند، و نه از وحی الهی استمداد میجویند، و
چون راه هدایت در این سه امر منحصر است لذا با ترك آن به وادي گمراهی و وادي شیاطین کشیده شدهاند.
ص: 562
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 21 ..... ص : 562
هنگامی که به آنها گفته شود، از آنچه خداوند » : (آیه 21 )- این آیه به منطق ضعیف و سست این گروه گمراه اشاره کرده، میگوید
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ ) !« نازل کرده پیروي کنید، میگویند: نه، ما از چیزي پیروي میکنیم که پدران خود را بر آن یافتهایم
قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا).
و از آنجا که پیروي از نیاکان جاهل و منحرف، جزء هیچ یک از طرق سه گانه هدایت آفرین فوق نیست، قرآن از آن به عنوان راه
باز هم تبعیت میکنند؟! (أَ وَ لَوْ کانَ « آیا اگر حتی شیطان آنها را دعوت به عذاب آتش فروزان کند » : شیطانی یاد کرده، میفرماید
الشَّیْطانُ یَدْعُوهُمْ إِلی عَذابِ السَّعِیرِ).
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 22 ..... ص : 562
(آیه 22 )- سپس به بیان حال دو گروه مؤمن خالص و کفار آلوده پرداخته، آنها را در مقایسه با یکدیگر و مقایسه با آنچه در مورد
کسی که روي خود را تسلیم خدا کند در » : پیروان شیطان و مقلدان کور و کر نیاکان بیان کرده، مورد توجه قرار داده، میگوید
و به تکیهگاه مطمئنی تکیه کرده است (وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَی اللَّهِ وَ هُوَ « حالی که نیکو کار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده
صفحه 467 از 522
مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی).
چنگ زدن به دستگیره محکم، تشبیه لطیفی از این حقیقت است که انسان براي نجات از قعر درّه مادّیگري و ارتقا به بلندترین
قلّههاي معرفت و معنویت و روحانیت نیاز به یک وسیله محکم و مطمئن دارد این وسیله چیزي جز ایمان و عمل صالح نیست، غیر
آن، همه پوسیده و پاره شدنی و مایه سقوط و مرگ است، علاوه بر این آنچه باقی میماند این وسیله است، و بقیه همه فانی و نابود
وَ إِلَی اللَّهِ عاقِبَۀُ الْأُمُورِ). ) « و عاقبت همه کارها به سوي خداست » : شدنی! لذا در پایان آیه میفرماید
در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا علیه السّلام از پیامبر گرامی اسلام چنین آمده:
بعد از من فتنهاي تاریک و ظلمانی خواهد بود تنها کسانی از آن رهایی مییابند که به عروة الوثقی چنگ زنند، عرض کردند: اي »
رسول خدا! عروة الوثقی چیست؟
فرمود: ولایت سید اوصیا است. ص: 563
عرض کردند: یا رسول اللّه سید اوصیا کیست؟
فرمود: امیر مؤمنان.
عرض کردند: امیر مؤمنان کیست؟
فرمود: مولاي مسلمانان و پیشواي آنان بعد از من.
باز براي این که پاسخ صریحتري بگیرند، عرض کردند: او کیست؟
فرمود: برادرم علیّ بن أبی طالب علیه السّلام.
دوستی اهل بیت علیهم السّلام یا دوستی آل محمد صلّی اللّه علیه و « عروة الوثقی » روایات دیگري نیز در همین زمینه که منظور از
آله یا امامان از فرزندان حسین علیه السّلام است نقل شده.
بارها گفتهایم که این تفسیرها بیان مصداقهاي روشن است، و منافات با مصادیق دیگري همچون توحید و تقوا و مانند آن ندارد.
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 23 ..... ص : 563
و کسی که کافر شود (و این حقایق روشن را انکار کند) کفر او تو را » : (آیه 23 )- سپس به بیان حال گروه دوم پرداخته، میگوید
وَ مَنْ کَفَرَ فَلا یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ). چرا که تو وظیفهات را به خوبی انجام دادهاي، اوست که بر خویشتن ظلم و ستم ) « غمگین نسازد
میکند.
و نیز نگران مباش که گروهی در دنیا با این که کفر میورزند و ظلم و ستم میکنند، از نعمتهاي الهی متنعمند، و گرفتار مجازات
إِلَیْنا ) « باز گشت همه آنها به سوي ماست و ما آنها را از اعمالشان (و نتایج شوم آن) آگاه میسازیم » نیستند، زیرا دیر نشده است
مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا).
إِنَّ ) « زیرا خداوند به آنچه درون سینههاست آگاه است » نه تنها از اعمالشان آگاهیم که از نیات و اسرار درون دلهایشان نیز با خبریم
اللَّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 24 ..... ص : 563
ما اندکی از متاع دنیا در اختیار آنان میگذاریم (و » ، (آیه 24 )- سپس میافزاید: بهره آنها از زندگی دنیا تو را شگفتزده نکند
عذابی مستمر و دردناك (نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلًا « متاع هر چه باشد، کم و ناچیز است) سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدي وادار میسازیم
صفحه 468 از 522
ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلی عَذابٍ غَلِیظٍ). ص: 564
این تعبیر ممکن است اشاره به آن باشد که آنها تصور نکنند، در این جهان از قبضه قدرت خداوند خارجند، خود او میخواهد آنها
را براي آزمایش و اتمام حجت و مقاصدي دیگر آزاد بگذارد.
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 25 ..... ص : 564
(آیه 25 )- ده وصف از اوصاف پروردگار: در این آیه و پنج آیه بعد از آن مجموعهاي از صفات خداوند بیان شده است که در
حقیقت ده صفت عمده یا ده اسم از اسماء الحسنی را بیان میکند:
غنی، حمید، عزیز، حکیم، سمیع، بصیر، خبیر، حق، علی و کبیر.
در آیه سوم از « مالکیت مطلقه » خداوند سخن میگوید و در آیه دوم از « خالقیت » این از یک نظر، و از سوي دیگر در این آیه از
.« قدرت نامتناهیش » بحث میکند و در آیه چهارم و پنجم از « علم بیانتهایش »
است و غیر از او همه باطل و هیچ و پوچند. « حق » و در آخرین آیه نتیجه میگیرد کسی که داراي این صفات است
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ ) « و هرگاه از آنان سؤال کنی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است مسلما میگویند: اللّه » : نخست میفرماید
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ).
این تعبیر از یک سو دلیل بر این است که مشرکان هرگز منکر توحید خالق نبودند، و از سوي دیگر دلیل بر فطري بودن توحید و
تجلی این نور الهی در سرشت همه انسانهاست.
که عبادت « بگو: الحمد للّه (که خود شما معترفید) ولی بیشتر آنان نمیدانند » سپس میگوید: حال که آنها به توحید خالق معترفند
باید منحصر به خالق جهان باشد (قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ).
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 26 ..... ص : 564
حق میپردازد چرا که بعد از ثبوت خالقیت نیاز به دلیل دیگري بر مالکیت او نیست، میفرماید: « مالکیت » (آیه 26 )- سپس به مسأله
لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست »
است مدبر امور جهان نیز میباشد. ص: 565 « مالک » و « خالق » بدیهی است آن کس که
خداوند غنی و » : و کسی که چنین است از همه چیز بینیاز و شایسته هر گونه ستایش است به همین دلیل در پایان آیه میافزاید
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ). ) « حمید است
او غنیّ علی الاطلاق، و حمید از هر نظر است، چرا که هر موهبتی در جهان است به او باز میگردد، و هر کس هر چه دارد از او
دارد.
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 27 ..... ص : 565
و اگر همه » : (آیه 27 )- این آیه ترسیمی از علم بیپایان خداست، که با ذکر مثالی بسیار گویا و رسا مجسّم شده است، میگوید
درختان روي زمین قلم شود، و دریا براي آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود اینها همه تمام میشود ولی کلمات
وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَۀُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ ) « خدا پایان نمیگیرد، خداوند عزیز و حکیم است
کَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).
صفحه 469 از 522
اطلاق « کلمۀ اللّه » از آنجا که مخلوقات گوناگون این جهان هر کدام بیانگر ذات پاك خدا و علم و قدرت اویند، به هر موجودي
به معنی علم و دانش پروردگار به کار رفته است. « کلمات اللّه » شده، و به همین مناسبت
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 28 ..... ص : 565
آفرینش و بر انگیختن (و » : (آیه 28 )- بعد از ذکر علم بیپایان پروردگار، سخن از قدرت بیانتهاي او به میان آورده، میفرماید
ما خَلْقُکُمْ وَ لا بَعْثُکُمْ إِلَّا کَنَفْسٍ واحِدَةٍ ) « زندگی دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست، خداوند شنوا و بیناست
إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ).
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 29 ..... ص : 565
آیا ندیدي که » : (آیه 29 )- این آیه تأکید و بیان دیگري است براي قدرت واسعه خداوند، روي سخن را به پیامبر کرده، میگوید
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ). و نیز آیا ) ؟« خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل میکند
وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ). ) ؟« خورشید و ماه را (در مسیر منافع انسانها) مسخّر ساخته » ندیدي که خداوند
کُلٌّ یَجْرِي إِلی أَجَلٍ مُسَ  می). ص: 566 ) « و هر کدام تا سر آمد معینی به حرکت خود ادامه میدهند »
وَ أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ). ) ؟« خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است » و این که
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 30 ..... ص : 566
(آیه 30 )- و در این آیه به صورت یک نتیجه گیري جامع و کلی میفرماید:
« اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او میخوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است »
(ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ).
مجموع بحثهایی که در آیات قبل پیرامون خالقیت و مالکیت و علم و قدرت بیانتهاي پروردگار آمده بود، این امور را اثبات کرد
که از هر چیز برتر و از توصیف بالاتر است ذات « علیّ و کبیر » تنها اوست و غیر او زائل و باطل و محدود و نیازمند است، و « حق » که
پاك او میباشد.
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 31 ..... ص : 566
(آیه 31 )- در این آیه سخن از دلیل نظم به میان میآید، و در آیه بعد سخن از توحید فطري است و مجموعا بحثهایی را که در
آیات قبل آمد تکمیل میکند.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْکَ تَجْرِي ) !؟« آیا ندیدي کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت میکنند » : میگوید
فِی الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ).
لِیُرِیَکُمْ مِنْ آیاتِهِ). ) « تا بخشی از آیاتش را به شما نشان دهد » : هدف این است
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ). ) « در اینها نشانههایی است براي کسانی که بسیار شکیبا و شکر گزارند » آري
بدون شک حرکت کشتیها بر صفحه اقیانوسها نتیجه مجموعهاي از قوانین آفرینش است.
صفحه 470 از 522
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 32 ..... ص : 566
(آیه 32 )- در گرداب بلا! بعد از بیان نعمت حرکت کشتیها در دریاها که هم در گذشته و هم امروز، بزرگترین و مفیدترین وسیله
و هنگامی که (در سفر دریا) » : حمل و نقل انسانها و کالاها بوده است، اشاره به یکی از چهرههاي دیگر همین مسأله کرده، میگوید
وَ إِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ ) « موجی همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاي سرشان قرار گیرد) خدا را با اخلاص میخوانند
دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ ص: 567
لَهُ الدِّینَ).
یعنی امواج عظیم دریا آن چنان بر میخیزد، و اطراف آنها را احاطه میکند که گویی ابري بر سر آنان سایه افکنده است، سایهاي
وحشتناك و هولانگیز.
اینجاست که انسان با تمام قدرتهاي ظاهري که براي خویش جلب و جذب کرده، خود را ضعیف و ناچیز و ناتوان میبیند.
و اینجاست که توحید خالص همه قلب او را احاطه میکند، و دین و آئین و پرستش را مخصوص او میداند.
و به ایمان خود وفادار « اما وقتی آنها را به خشکی رساند و نجات داد، بعضی راه اعتدال را پیش میگیرند » : سپس اضافه میکند
میمانند، در حالی که بعضی دیگر فراموش کرده راه کفر را پیش میگیرند (فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ).
وَ ما ) « ولی آیات ما را هیچ کس جز پیمان شکنان ناسپاس انکار نمیکنند » : و در پایان آیه به گروه دوم اشاره کرده، میفرماید
یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلَّا کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ).
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 33 ..... ص : 567
(آیه 33 )- در این آیه به صورت یک جمع بندي از مواعظ و اندرزهاي گذشته، و دلائل توحید و معاد، همه انسانها را به خدا و روز
قیامت توجه میدهد، سپس از غرور ناشی از دنیا و شیطان بر حذر میدارد، بعد به وسعت دامنه علم خداوند و شمول آن نسبت به
همه چیز میپردازد.
اي مردم! تقواي الهی پیشه کنید و بترسید از روزي که نه پدر کیفر (اعمال) فرزندش را تحمل میکند و نه فرزند چیزي » : میفرماید
یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً). ) « از کیفر (اعمال) پدرش را
در حقیقت دستور اول، توجه به مبدأ است، و دستور دوم توجه به معاد.
دستور اول، نیروي مراقبت را در انسان زنده میکند، و دستور دوم احساس پاداش و کیفر را، و بدون شک کسی که این دو دستور
را به کار بندد کمتر آلوده گناه و فساد میشود.
به هر حال در آن روز هر کس چنان به خود مشغول است و در پیچ و خم ص: 568
اعمال خویش گرفتار که به دیگري نمیپردازد، حتی پدر و فرزند که نزدیکترین رابطهها را با هم دارند هیچ کدام به فکر دیگري
نیستند.
به یقین وعده الهی حق است. پس مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و » : در پایان آیه انسانها را از دو چیز برحذر میدارد، میفرماید
إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ). ) !« مبادا (شیطان) فریبکار شما را به (کرم) خدا مغرور سازد
سورة لقمان( 31 ): آیۀ 34 ..... ص : 568
(آیه 34 )- وسعت علم خداوند! در آخرین آیه این سوره به تناسب بحثی که پیرامون روز رستاخیز در آیه قبل به میان آمده، سخن
صفحه 471 از 522
إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ ) « آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست » : از علومی به میان میآورد که مخصوص پروردگار است میگوید
عِلْمُ السَّاعَۀِ).
و از تمام جزئیات نزول آن آگاه است (وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ). « و اوست که باران را نازل میکند »
وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ). ) « آنچه را که در رحمها (ي مادران) است میداند » و نیز
وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً). ) « و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست میآورد »
وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ). ) ؟« و هیچ کس نمیداند در چه سر زمینی میمیرد »
إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ). ) « خداوند عالم و آگاه است »
گویی مجموع این آیه پاسخ به سؤالی است که در زمینه قیامت مطرح میشود همان سؤالی که بارها مشرکان قریش از پیامبر صلّی
« پایان سوره لقمان » ( اسراء/ 51 ) .« مَتی هُوَ روز قیامت کی خواهد بود » : اللّه علیه و آله کردند و گفتند
ص: 569
سوره سجده [ 32 ) ..... ص : 569
اشاره
نازل شده و داراي 30 آیه است « مکّه » این سوره در
نامهاي این سوره: ..... ص : 569
است، و گاه براي مشخص ساختن آن از « الم سجده » یا « سوره سجده » نام این سوره در بعضی از روایات و در لسان مشهور مفسران
میخوانند، چرا که بعد از سوره لقمان قرار گرفته است. « سجده لقمان » سوره حم سجده آن را به نام
یاد شده است. « الم تنزیل » در بعضی از روایات نیز از آن به
محتواي سوره: ..... ص : 569
« انذار » و « بشارت » و « معاد » و « مبدأ » است خطوط اصلی سورههاي مکی یعنی بحث از « مکّی » این سوره به حکم آنکه از سورههاي
را قویا تعقیب میکند و روي هم رفته در آن چند بخش جلب توجه میکند.
-1 قبل از هر چیز سخن از عظمت قرآن است.
-2 سپس بحثی پیرامون نشانههاي خداوند در آسمان و زمین دارد.
و اعطاي وسائل فراگیري علم و دانش میباشد. « روح الهی » و « آب نطفه » و « خاك » -3 بحث دیگري پیرامون آفرینش انسان از
-4 بعد از آن از رستاخیز و حوادث قبل از آن یعنی مرگ سخن میگوید.
5 و 6- بحثهاي مؤثر و تکان دهندهاي از بشارت و انذار دارد.
به این ترتیب هدف اصلی سوره تقویت مبانی ایمان به مبدأ و معاد و ایجاد موج نیرومندي از حرکت به سوي تقوا، و بازداري از
سرکشی و طغیان است.
ص: 570
صفحه 472 از 522
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 570
کسی که سوره الم تنزیل و تبارك را بخواند مانند آن » : در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله چنین آمده است
.« است که شب قدر را احیا گرفته باشد
هر کس سوره سجده را در هر شب جمعه بخواند خداوند نامه اعمال » : در حدیث دیگري از امام صادق علیه السّلام چنین نقل شده
.« او را به دست راست او میدهد، و گذشته او را میبخشد، و از دوستان محمد صلّی اللّه علیه و آله و اهل بیت او خواهد بود
بدون شک تلاوتی که سر چشمه اندیشه، و اندیشهاي که مبدأ تصمیمگیري و حرکت بوده باشد، میتواند آن چنان انسان را بسازد
که مشمول این همه فضیلت و افتخار گردد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة السجده( 32 ): آیۀ 1 ..... ص : 570
الم). رو به رو میشویم و این پانزدهمین ) « الف، لام، میم » (آیه 1)- عظمت قرآن، و مبدأ و معاد: باز در این سوره با حروف مقطعه
بار است که در آغاز سورههاي قرآنی این گونه حروف را مییابیم.
اشاره به عظمت « الم » بحثی که در باره اهمیت قرآن بلافاصله بعد از این حروف آمده است بار دیگر بیانگر این حقیقت است که
قرآن و قدرت نمایی عظیم پروردگار است که چنین کتاب بزرگ و پر محتوا که معجزه جاویدان محمد صلّی اللّه علیه و آله است
به وجود آورده است. « الفبا » از حروف ساده
سورة السجده( 32 ): آیۀ 2 ..... ص : 570
تَنْزِیلُ الْکِتابِ لا ) « این کتابی است که از سوي پروردگار جهانیان نازل شده و شک و تردیدي در آن نیست » : (آیه 2)- میفرماید
رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ).
این آیه در واقع پاسخ به دو سؤال است، گویی نخست از محتواي این کتاب آسمانی سؤال میشود، در پاسخ میگوید: محتواي آن
حق است و جاي کمترین شک و تردید نیست، سپس سؤال در باره ابداع کننده آن به میان میآید، در پاسخ میگوید: این کتاب از
است. « رَبِّ الْعالَمِینَ » سوي
سورة السجده( 32 ): آیۀ 3 ..... ص : 570
(آیه 3)- سپس به تهمتی که بارها مشرکان و منافقان بیایمان به این کتاب ص: 571
و از ناحیه « آنها میگویند: (محمّد) اینها را به دروغ به خداست بسته است » : بزرگ آسمانی بسته بودند اشاره کرده، میفرماید
پروردگار جهانیان نیست (أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ).
بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ). ) « بلکه سخن حقی است از سوي پروردگارت » ، در پاسخ ادعاي بیدلیل آنها میگوید: این افترا نیست
و دلیل حقانیت آن در خود آن آشکار و نمایان است.
هدف این بوده که گروهی را انذار کنی که پیش از تو هیچ انذار کنندهاي براي آنها » : سپس به هدف نزول آن پرداخته، میگوید
لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ). ) « نیامده است، شاید (پند گیرند و) هدایت شوند
صفحه 473 از 522
در اینجا پیامبر بزرگی است که دعوت خود را آشکارا و توأم با معجزات و در محیطی وسیع و گسترده آشکار « نذیر » منظور از
قیام نکرده بود. « مکّه » سازد، و میدانیم چنین انذار کنندهاي در جزیره عربستان و در میان قبائل
سورة السجده( 32 ): آیۀ 4 ..... ص : 571
(آیه 4)- بعد از بیان عظمت قرآن و رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به یکی دیگر از مهمترین پایههاي عقائد اسلامی یعنی توحید
خداوند کسی که آسمانها و زمین و آنچه را در میان این دو است در شش روز [شش » : و نفی شرکت پرداخته چنین میگوید
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّۀِ أَیَّامٍ). ) « دوران] آفرید
و بر « سپس خداوند بر عرش قدرت قرار گرفت » : بر عالم هستی پرداخته، میگوید « حاکمیت خداوند » بعد از مسأله آفرینش به مسأله
کل عالم هستی حکومت کرد (ثُمَّ اسْتَوي عَلَی الْعَرْشِ).
قرار گرفتن خداوند بر عرش به این معنی است که او هم خالق جهان هستی است، و هم حاکم بر کل عالم.
جز او ولی و شفیعی براي شما » : مراحل توحید را کامل کرده، میفرماید « شفاعت » و « ولایت » و در پایان آیه با اشاره به مسأله توحید
ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ). ص: 572 ) « نیست
أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ). ) !؟« آیا متذکر نمیشوید » ؟ با این دلیل روشن چرا بیراهه میروید و دست به دامن بتها میزنید
در حقیقت مراحل سه گانه توحید که در آیه فوق منعکس است هر کدام دلیلی بر دیگري محسوب میشود، توحید خالقیت دلیل بر
توحید حاکمیت است و توحید حاکمیت دلیل بر توحید ولی و شفیع و معبود.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 5 ..... ص : 572
اشاره میکند، و به این ترتیب سه شاخه توحید که در « معاد » (آیه 5)- در این آیه نخست به توحید پروردگار و سپس به مسأله
آیات گذشته بیان شده (توحید خالقیت و حاکمیت و عبودیت) در اینجا با ذکر توحید ربوبیت- یعنی تدبیر جهان هستی تنها به
وسیله خداوند- تکمیل میگردد.
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الْأَرْضِ). ) « خداوند امور این جهان را از مقام قرب خود به سوي زمین تدبیر میکند » : میفرماید
ثُمَّ ) « سپس تدبیر امور در روزي که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که شما میشمارید به سوي او باز میگردد » : و میافزاید
یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَۀٍ مِمَّا تَعُدُّونَ).
منظور از این روز، روز قیامت است یعنی خداوند این جهان را با تدبیر خاصی نظم بخشیده، ولی در پایان جهان این تدبیر را بر
میچیند و به دنبال آن طرحی نوین و جهانی وسیعتر ابداع میگردد، یعنی پس از پایان این دنیا جهان دیگر آغاز میشود.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 6 ..... ص : 572
(آیه 6)- مراحل شگفتانگیز آفرینش انسان: این آیه تأکیدي است بر بحثهاي توحیدي که در آیات قبل گذشت و در چهار مرحله
او خداوندي است که از » خلاصه میشد (توحید خالقیت، حاکمیت ولایت و ربوبیت) میفرماید: کسی که با این صفات گفته شد
ذلِکَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ). ) « پنهان و آشکار با خبر است و شکستناپذیر و مهربان است
سورة السجده( 32 ): آیۀ 7 ..... ص : 572
صفحه 474 از 522
(آیه 7)- این آیه اشارهاي به نظام احسن آفرینش بطور عموم، و سرآغازي براي بیان خلقت انسان و مراحل تکامل او بطور خصوص
او ص: 573 » : است، میفرماید
الَّذِي أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ). ) « همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید
یعنی بر چنان نظمی استوار کرد که از آن کاملتر تصور « نظام احسن » و به هر چیز آنچه نیاز داشت داد و بناي کاخ عظیم خلقت را بر
نمیشد.
دهندهاي که به گل نکهت و به گل جان داد به هر که آنچه سزا دید حکمتش آن داد!
میشود و همان گونه که در بحث آیات آفاقی از چند شاخه توحید سخن « انفسی » وارد بحث « آفاقی » قرآن سپس با ذکر این مقدمه
گفت در اینجا نیز از چند موهبت بزرگ در مورد انسانها سخن میگوید.
وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِینٍ). تا هم عظمت و قدرت خود را ) « آغاز آفرینش انسان را از گل قرار داد » نخست میفرماید: خداوند
نشان دهد و هم به این انسان هشدار دهد که تو از کجا آمدهاي و به کجا خواهی رفت.
میگوید، نه همه انسانها، چرا که ادامه نسل او در آیه بعد مطرح است، و ظاهر این آیه « آدم » پیداست این آیه سخن از آفرینش
دلیل روشنی است بر خلقت مستقل انسان که بدون واسطه از گل صورت گرفته است.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 8 ..... ص : 573
سپس نسل او را از » : (آیه 8)- این آیه به آفرینش نسل انسان و چگونگی تولد فرزندان آدم در مراحل بعد اشاره کرده، میگوید
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَۀٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ). ) « عصارهاي از آب ناچیز و بیقدر آفرید
سورة السجده( 32 ): آیۀ 9 ..... ص : 573
(آیه 9)- این آیه اشارهاي است به مراحل پیچیده تکامل انسان در عالم رحم، و همچنین مراحلی که آدم به هنگام آفرینش از خاك
طی نمود، میفرماید:
ثُمَّ سَوَّاهُ). ) « سپس (اندام) او را موزون ساخته »
وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ). ) !« و از روح خویش در وي دمید »
وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ). ) « و براي شما گوش و چشمها و دلها قرار داد »
قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ). ) « اما کمتر شکر (نعمتهاي) او را به جا میآورید »
است، ص: 574 « حیات نباتی » در آغاز که نطفه منعقد میشود تنها داراي یک نوع
حیات » است و همچنین قوه ادراکات که نشانه « حیات حیوانی » یعنی فقط تغذیه و رشد و نمو دارد، ولی از حس و حرکت که نشانه
است در آن خبري نیست. « انسانی
اما تکامل نطفه در رحم به مرحلهاي میرسد که شروع به حرکت میکند و تدریجا قواي دیگر انسانی در آن زنده میشود، و این
همان مرحلهاي است که قرآن از آن تعبیر به نفخ روح میکند.
است، یعنی یک روح گرانقدر و پر شرافت که سزاوار است روح خدا نامیده شود « اضافه تشریفی » به اصطلاح « خدا » به « روح » اضافه
در انسان دمیده شد.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 10 ..... ص : 574
صفحه 475 از 522
را در « مجرمان » آغاز میکند، سپس حال « معاد » (آیه 10 )- ندامت و تقاضاي بازگشت! قرآن در اینجا بحث گویائی را در باره
سخن میگفت، زیرا میدانیم بحث از « مبدأ » جهان دیگر بازگو میکند، و مجموعا تکمیلی است براي بحثهاي گذشته که پیرامون
در قرآن مجید غالبا توأم با یکدیگر است. « معاد » و « مبدأ »
وَ) !؟« آنها گفتند: آیا هنگامی که ما (مردیم و خاك شدیم و) در زمین گم شدیم، آفرینش تازهاي خواهیم یافت » : نخست میگوید
قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِی الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ).
اشاره به این است که انسان پس از مردن خاك میشود، همانند سایر خاکها، و هر ذرهاي از آن بر اثر « گم شدن در زمین » تعبیر به
عوامل طبیعی و غیر طبیعی به گوشهاي پرتاب میشود، و دیگر چیزي از او باقی به نظر نمیرسد تا آن را در قیامت دوباره
بازگردانند.
و میخواهند با انکار « بلکه آنان لقاي پروردگارشان را انکار میکنند » ولی آنها در حقیقت منکر قدرت خداوند بر این کار نیستند
معاد، آزادانه به هوسرانی خویش ادامه دهند (بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ کافِرُونَ).
آیا انسان گمان میکند ما استخوانهاي » : در واقع این آیه شباهت زیادي با آیات نخستین سوره قیامت دارد آنجا که میگوید
پراکنده او را جمع نخواهیم کرد! ما حتی قادریم (خطوط) سر انگشتان او را به نظام نخستین بازگردانیم! ولی هدف انسان این است
که ایامی را که در این دنیا در پیش دارد (با انکار قیامت) به گناه ص: 575
6) بنا بر این آنها از نظر استدلال لنگ نیستند، بلکه - قیامت/ 3 ) ؟« و فجور بگذراند لذا سؤال میکند روز قیامت کی خواهد بود
شهوات آنها حجابی بر قلبشان افکنده، و نیات سوئشان مانع قبول مسأله معاد است.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 11 ..... ص : 575
(آیه 11 )- این آیه پاسخ آنها را از طریق دیگري بیان میکند، میگوید: تصور نکنید شخصیت شما به همین بدن جسمانی شماست،
بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده (روح) شما را » بلکه اساس شخصیتتان را روح شما تشکیل میدهد، و او محفوظ است
قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِي وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ). ) « میگیرد، سپس به سوي پروردگارتان بازگردانده میشوید
در یک جمع بندي میتوان چنین گفت که دو آیه فوق به منکران معاد چنین پاسخ میدهد که: اگر مشکل شما پراکندگی اجزاي
جسمانی است که خودتان قدرت خدا را قبول دارید و منکر آن نیستید، و اگر مشکل اضمحلال و نابودي شخصیت انسان بر اثر این
پراکندگی است آن نیز درست نیست چرا که پایه شخصیت انسان بر روح قرار گرفته.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 12 ..... ص : 575
(آیه 12 )- سپس وضع همین مجرمان کافر و منکران معاد را که در قیامت با مشاهده صحنههاي مختلف آن از گذشته خود سخت
و اگر ببینی مجرمان را هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر » : نادم و پشیمان میشوند چنین مجسّم کرده، میگوید
افکنده میگویند: پروردگارا! آنچه وعده کرده بودي دیدیم و شنیدیم (ما پشیمانیم) ما را بازگردان تا کار شایستهاي انجام دهیم، ما
در تعجب فرو خواهی رفت (وَ لَوْ تَري إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناکِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْ َ ص رْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا « به (قیامت) یقین داریم
نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ).
به راستی تعجب میکنی که آیا این افراد سر به زیر و نادم همان مغروران سرکش و چموش هستند که در دنیا در برابر هیچ حقیقتی
سر فرود نمیآوردند.
صفحه 476 از 522
در اینجا، کافران و بخصوص منکران قیامتند. « مجرمان » منظور از
سورة السجده( 32 ): آیۀ 13 ..... ص : 575
(آیه 13 )- و از آنجا که این همه اصرار و تأکید براي پذیرش ایمان، ممکن است این توهّم را ایجاد کند که خداوند توانائی ندارد
نور ایمان را در قلب آنها ص: 576
وَ لَوْ شِئْنا ) « و اگر میخواستیم به هر انسانی هدایت لازمش را (از روي اجبار بدهیم) میدادیم » : پرتو افکن کند، در این آیه میافزاید
لَآتَیْنا کُلَّ نَفْسٍ هُداها).
مسلما ما چنین قدرتی داریم، ولی ایمانی که از طریق اجبار و الزام ما تحقق یابد ارزش چندانی ندارد، اراده ما بر این تعلق گرفته که
باشد. « مختار » نوع انسان
ولی (من آنها را آزاد گذاردهام و) سخن و وعدهام حق است که دوزخ را (از افراد بیایمان و گنهکار) » : لذا در پایان آیه میفرماید
وَ لکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّۀِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ). ) !« از جن و انس همگی پر کنم
آري! آنها با سوء اختیار خود این راه را طی کردهاند و مستحق مجازاتند، و ما هم اراده قاطع داریم بر این که دوزخ را از آنان پر
کنیم.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 14 ..... ص : 576
بچشید (عذاب جهنم را) به خاطر این که دیدار امروزتان را » : (آیه 14 )- لذا در این آیه میگوید: ما به این دوزخیان خواهیم گفت
فَذُوقُوا بِما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا إِنَّا نَسِیناکُمْ). ) !« فراموش کردید، ما نیز شما را فراموش کردیم
وَ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). ) « و بچشید عذاب جاودان را به خاطر اعمالی که انجام میدادید »
بار دیگر از این آیه استفاده میشود که فراموش کردن دادگاه عدل قیامت سر چشمه اصلی بد بختیهاي آدمی است، و در این
صورت است که خود را در برابر قانون شکنیها و مظالم آزاد میبیند، و نیز از این آیه به خوبی روشن میشود که مجازات ابدي در
برابر اعمالی است که انسان انجام میدهد و نه چیز دیگر.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 15 ..... ص : 576
(آیه 15 )- پاداشهاي عظیمی که هیچ کس از آن آگاه نیست! میدانیم روش قرآن این است که بسیاري از حقایق را در مقایسه با
یکدیگر بیان میکند، تا کاملا مفهوم و دلنشین گردد.
در اینجا نیز بعد از شرحی که در باره مجرمان و کافران در آیات پیشین بیان شد به صفات بر جسته مؤمنان راستین میپردازد، و
اصول عقیدتی و برنامههاي عملی آنها را بطور فشرده ضمن دو آیه با ذکر هشت صفت، بیان میدارد.
تنها کسانی به آیات ما ایمان میآورند که هر وقت این ص: 577 » : نخست میفرماید
إِنَّما یُؤْمِنُ بِآیاتِنَا ) « آیات به آنان یادآوري شود به سجده میافتند، و تسبیح و حمد پروردگارشان را به جا میآورند و تکبر نمیکنند
.«1» ( الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ
در این آیه چهار قسمت از صفات آنها بیان شده:
-1 به محض شنیدن آیات الهی به سجده میافتند.
صفحه 477 از 522
همین ویژگی در بعضی دیگر از آیات قرآن به عنوان یکی از برجستهترین صفات انبیا ذکر شده است، چنانکه خداوند در باره
هنگامی که آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده میشد به خاك میافتادند و سجده » : گروهی از پیامبران بزرگ میگوید
پروردگار است، از یک سو خدا « حمد » و « تسبیح » 2 و 3- نشانه دوم و سوم آنها ( مریم/ 58 ) « میکردند و گریه شوق سر میدادند
را از نقائص پاك و منزه میشمرند، و از سوي دیگر او را به خاطر صفات کمال و جمالش، حمد و ستایش مینمایند.
-4 وصف دیگر آنها تواضع و فروتنی و ترك هر گونه استکبار است.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 16 ..... ص : 577
و به پا میخیزند و «2» « پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور میشود » : (آیه 16 )- سپس به وصف پنجم آنها اشاره کرده، میگوید
رو به درگاه خدا میآورند (تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ).
آري! آنها به هنگامی که چشم غافلان در خواب است و آرامش و خاموشی همه جا را فراگرفته و خطر آلودگی عبادت و ریا کمتر
وجود دارد و بهترین شرایط حضور قلب فراهم است، با تمام وجودشان رو به درگاه معبود میآورند و آنچه در دل دارند با او در
میان میگذارند.
یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً). ) « آنها پروردگار خود را با بیم و امید میخوانند » : و در وصف ششم و هفتم میافزاید
نه از غضب و عذاب او ایمن میشوند، و نه از رحمتش مأیوس میگردند،
__________________________________________________
1) این آیه سجده واجب دارد. )
2) این تعبیر کنایه از بر خاستن از خواب و پرداختن به نماز شب و عبادت پروردگار در دل شب است. )
ص: 578
چرا که غلبه خوف بر امید، انسان را به یأس و سستی میکشاند. و غلبه رجا و طمع انسان را به غرور و غفلت وا میدارد، و این هر
دو دشمن حرکت تکاملی انسان در سیر او به سوي خداست.
وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ). ) « و از آنچه به آنها روزي دادهایم انفاق میکنند » : آخرین و هشتمین ویژگی آنها این است که
نه تنها از اموال خویش به نیازمندان میبخشند که از علم و دانش، نیرو و قدرت، رأي صائب و تجربه و اندوختههاي فکري خود، از
نیازمندان مضایقه ندارند.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 17 ..... ص : 578
(آیه 17 )- در این آیه به پاداش عظیم و مهم مؤمنان راستین که داراي نشانههاي مذکور در دو آیه قبل هستند پرداخته، با تعبیر
هیچ کس نمیداند چه پاداشهاي مهمی که مایه روشنی » : جالبی که حکایت از اهمیت فوق العاده پاداش آنان میکند، میفرماید
فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ). ) !« چشمهاست براي آنها نهفته شده
جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « این پاداش کارهایی است که انجام میدادند »
خدا میفرماید: من براي بندگان صالحم نعمتهائی فراهم کردهام » : در حدیثی میخوانیم که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله میگوید
!« که هیچ چشمی ندیده، و هیچ گوشی نشنیده، و بر فکر کسی نگذشته است
سورة السجده( 32 ): آیۀ 18 ..... ص : 578
صفحه 478 از 522
آیا کسی که با ایمان باشد همانند » : (آیه 18 )- این آیه مقایسهاي را که در آیات گذشته بود بطور صریحتر روشن میسازد میگوید
أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ). ) « کسی است که فاسق است؟! نه هرگز این دو برابر نیستند
قرار گرفته، و این دلیل بر آن است که فسق، مفهوم گستردهاي دارد که هم کفر را شامل « مؤمن » در مقابل « فاسق » ، در این آیه
میشود، و هم گناهان دیگر را.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 19 ..... ص : 578
اما آنها که ایمان آوردند و کارهاي شایسته » : (آیه 19 )- این آیه، این عدم مساوات را به صورت گستردهتري بیان کرده، میفرماید
أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ ص: ) « انجام دادند باغهاي بهشت جاویدان از آن آنها خواهد بود
579
جَنَّاتُ الْمَأْوي)
نُزُلًا بِما کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « این (جنات مأوي) وسیله پذیرایی (خداوند) از آنهاست به پاداش آنچه انجام میدادند » .سپس میافزاید
سورة السجده( 32 ): آیۀ 20 ..... ص : 579
اما کسانی که فاسق شدند (و از اطاعت خدا سر باز زدند) جایگاه » : (آیه 20 )- و در این آیه به نقطه مقابل آنها پرداخته، میگوید
وَ أَمَّا الَّذِینَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ). ) « همیشگی آنها آتش (دوزخ) است
آنها براي همیشه در این جایگاه وحشتناك زندانی و محبوسند به گونهاي که:
کُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها أُعِیدُوا فِیها). ) « هر زمان بخواهند از آن خارج شوند به آن بازگردانده میشوند »
وَ قِیلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِي کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ). ) « و به آنان گفته میشود: بچشید عذاب آتشی را که پیوسته انکار میکردید »
.« عمل » قرار گرفته و ثواب و پاداش او در برابر « کفر و تکذیب » بار دیگر در اینجا میبینیم که عذاب الهی در برابر
به تنهائی براي عذاب کافی است هر چند « کفر » به تنهائی کافی نیست، بلکه باید انگیزه بر عمل باشد ولی « ایمان » اشاره به اینکه
عملی همراه آن نباشد.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 21 ..... ص : 579
(آیه 21 )- مجازاتهاي تربیتی: به دنبال بحثی که پیرامون گنهکاران و مجازات دردناك آنها در آیات قبل گذشت، در اینجا به یکی
از الطاف خفیّ الهی در مورد آنان که همان مجازاتهاي خفیف دنیوي و بیدار کننده است اشاره میکند، تا معلوم شود خدا هرگز
نمیخواهد بندهاي گرفتار عذاب جاویدان شود، به همین دلیل از تمام وسائل بیدار کننده براي نجات آنها استفاده میکند.
وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ ) « به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) میچشانیم، شاید باز گردند » : میفرماید
الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).
معنی گستردهاي دارد که احتمالاتی را در بر میگیرد. « عذاب ادنی » مسلما
از جمله این که منظور مصائب و درد و رنجهاست. ص: 580
یا قحطی و خشکسالی شدید هفت سالهاي که مشرکان در مکّه به آن گرفتار شدند، تا آنجا که مجبور گشتند از لاشه مردارها تغذیه
صفحه 479 از 522
وارد شد. « بدر » کنند! یا ضربه شدیدي است که بر پیکر آنها در جنگ
به معنی عذاب روز قیامت است که از هر مجازاتی بزرگتر و دردناکتر است. « عذاب اکبر » و اما
سورة السجده( 32 ): آیۀ 22 ..... ص : 580
(آیه 22 )- و از آنجا که هر گاه هیچ یک از وسائل بیدار کننده، حتی مجازات الهی سود ندهد راهی جز انتقام پروردگار از این
چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او » : گروه که ظالمترین افرادند وجود ندارد. در این آیه میفرماید
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها). ) « یاد آوري شده و او از آن روي گردانده است
إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنْتَقِمُونَ). ) « مسلما ما از این مجرمان بیایمان انتقام خواهیم گرفت »
اینها در حقیقت کسانی هستند که نه مواهب و نعمتهاي الهی در آنها مؤثر افتاده، و نه عذاب و بلاي هشدار دهنده او، بنا بر این
ظالمتر از اینها کسی نیست، و اگر از آنها انتقام گرفته نشود از چه کسی انتقام گرفته شود؟!
سورة السجده( 32 ): آیۀ 23 ..... ص : 580
میکند تا پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و « بنی اسرائیل » و « موسی » (آیه 23 )- در اینجا اشاره کوتاه و زود گذري به داستان
مؤمنان نخستین را تسلّی و دلداري دهد.
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ). ) « ما به موسی، کتاب آسمانی دادیم » : نخست میگوید
فَلا تَکُنْ فِی مِرْیَۀٍ مِنْ لِقائِهِ). ) « و شک نداشته باش که او، آیات الهی را دریافت داشت »
وَ جَعَلْناهُ هُديً لِبَنِی إِسْرائِیلَ). ) « و ما آن (کتاب آسمانی موسی، تورات) را وسیله هدایت بنی اسرائیل قرار دادیم »
سورة السجده( 32 ): آیۀ 24 ..... ص : 580
(آیه 24 )- در این آیه به افتخاراتی که نصیب بنی اسرائیل در سایه استقامت و ایمان شد اشاره میکند، تا درسی براي دیگران باشد،
و از آنها امامان ص: 581 » : میفرماید
« و پیشوایانی قرار دادیم، که به فرمان ما امر هدایت خلق خدا را بر عهده گرفتند زیرا آنها شکیبائی کردند و به آیات ما یقین داشتند
(وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّۀً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ).
در اینجا رمز پیروزي و شرط پیشوایی و امامت را دو چیز شمرده: یکی ایمان و یقین به آیات الهی، دیگر صبر و استقامت و
شکیبائی.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 25 ..... ص : 581
(آیه 25 )- و از آنجا که بنی اسرائیل- همچون سایر امم- بعد از این پیشوایان راستین باز دست به اختلاف زدند راههاي مختلفی را
پروردگار تو میان آنها در روز قیامت در مورد » : پیمودند و منشأ تفرقه در میان مردم شدند، در این آیه با لحن تهدیدآمیزي میگوید
و هر کس را به سزاي اعمالش میرساند (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَۀِ فِیما کانُوا فِیهِ ،« اختلافاتی که داشتند داوري میکند
یَخْتَلِفُونَ).
است، و از آنجا که قیامت روزي است که هوي و هوسها در آن « هوي و هوسها » با « حق » آري! سر چشمه اختلاف همیشه آمیختن
صفحه 480 از 522
بیرنگ و محو میشود.
اینجاست که خداوند با فرمان خود به اختلافات پایان میدهد، و این یکی دیگر از فلسفههاي معاد است.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 26 ..... ص : 581
آیا » : (آیه 26 )- آیات گذشته با تهدید مجرمان بیایمان آمیخته بود، و این آیه توضیح و تکمیلی بر این تهدید است، میفرماید
همین براي هدایت آنها کافی نیست که افراد زیادي از مردمی که در قرون پیش از آنها زندگی داشتند هلاك کردیم و آنها را به
أَ وَ لَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ). ) ؟« کیفر اعمالشان رساندیم
و آثار آن اقوام نفرین شده را با چشم خود میبینند (یَمْشُونَ فِی مَساکِنِهِمْ). « اینها در مساکن ویران شده آنان راه میروند »
إِنَّ فِی ذلِکَ ) ؟« در این نشانههائی است (از قدرت خداوند و مجازات دردناك مجرمان) آیا نمیشنوند » : لذا در پایان آیه میافزاید
لَآیاتٍ أَ فَلا یَسْمَعُونَ).
سورة السجده( 32 ): آیۀ 27 ..... ص : 581
(آیه 27 )- در این آیه به یکی از مهمترین نعمتهاي الهی که مایه آبادي همه سرزمینها و وسیله حیات همه موجودات زنده است
اشاره میکند تا روشن شود همان گونه که خداوند قدرت بر ویران ساختن سر زمین تبهکاران دارد، قدرت بر برگزیده تفسیر نمونه،
ج 3، ص: 582
آباد کردن زمینهاي ویران و مرده، و اعطاي همه گونه موهبت را به بندگانش دارد.
آیا ندیدند که ما آب را به سوي زمینهاي خشک میرانیم، و به وسیله آن زراعتهایی میرویانیم که هم چارپایانشان از » : میفرماید
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَی الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْکُلُ مِنْهُ ) ؟« آن میخورند، و هم خودشان تغذیه میکنند؟ آیا نمیبینند
أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا یُبْصِرُونَ).
سورة السجده( 32 ): آیۀ 28 ..... ص : 582
(آیه 28 )- و از آنجا که آیات گذشته مجرمان را تهدید به انتقام، و مؤمنان را بشارت به امامت و پیشوایی و پیروزي میداد، در
اینجا کفار از روي غرور و نخوت این سؤال را مطرح میکنند که این وعدهها و وعیدها کی عملی خواهد شد؟
وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْفَتْحُ إِنْ ) !؟« آنان میگویند: اگر راست میگویید این پیروزي شما کی خواهد بود » : چنانکه قرآن میفرماید
کُنْتُمْ صادِقِینَ).
سورة السجده( 32 ): آیۀ 29 ..... ص : 582
(آیه 29 )- قرآن بلافاصله به آنها پاسخ میگوید و به پیامبر دستور میدهد:
بگو: روز پیروزي (فرا میرسد، اما در آن روز) ایمان آوردن سودي به حال کافران نخواهد داشت، و به آنها هیچ مهلت داده »
قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِیمانُهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ). ) !« نمیشود
یعنی اگر منظورتان این است که صدق وعدههاي الهی را که از زبان پیامبر شنیدهاید ببینید و ایمان بیاورید، آن روز دیگر دیر شده
است، و ایمان براي شما هیچ فایدهاي ندارد.
صفحه 481 از 522
است، و ایمان براي شما هیچ فایدهاي ندارد.
سورة السجده( 32 ): آیۀ 30 ..... ص : 582
اکنون که چنین است از » ! (آیه 30 )- سر انجام در آخرین آیه با یک تهدید گویا و پر معنی سخن را پایان داده، میگوید: اي پیامبر
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ). ) « آنها روي بگردان و منتظر باش، آنها نیز منتظرند
حالا که نه بشارت در آنها اثر میکند و نه انذار، نه اهل منطقند تا با مشاهده آثار الهی در پهنه آفرینش، او را بشناسند و غیر او را
پرستش نکنند و نه وجدانی بیدار دارند که از درون جان به نغمه توحید گوش فرا دهند، از آنها روي بگردان. تو منتظر رحمت خدا
« پایان سوره سجده » ! باش و آنها منتظر عذاب او، که آنها فقط لایق عذابند
ص: 583
سوره احزاب [ 33 ] ..... ص : 583
اشاره
نازل شده و داراي 73 آیه است « مدینه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 583
این سوره یکی از پربارترین سورههاي قرآن مجید است، و مسائل متنوع و بسیار مهمی را در زمینه اصول و فروع اسلام تعقیب
میکند.
بحثهایی را که در این سوره آمده است میتوان به هفت بخش تقسیم کرد:
بخش اول سر آغاز سوره است که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله را به اطاعت خداوند و ترك تبعیت از کافران و پیشنهادهاي
منافقان دعوت میکند.
که آن را وسیله طلاق و جدائی زن و مرد از هم میدانستند، و « ظهار » بخش دوم به پارهاي از خرافات زمان جاهلیت مانند مسأله
همچنین مسأله پسر خواندگی (تبنّی) اشاره کرده و قلم بطلان بر آنها میکشد.
بخش سوم که مهمترین بخش این سوره است مربوط به جنگ احزاب و حوادث تکان دهنده آن، و پیروزي اعجازآمیز مسلمین بر
کفار است.
بخش چهارم مربوط به همسران پیامبر است که باید در همه چیز الگو و اسوه براي زنان مسلمان باشند.
بود و از او جدا شد « زید » که روزي همسر پسر خوانده پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله « جحش » دختر « زینب » بخش پنجم به داستان
اشاره میکند.
بخش ششم از مسأله حجاب سخن میگوید و همه زنان با ایمان را به رعایت این دستور اسلامی توصیه میکند. برگزیده تفسیر
نمونه، ج 3، ص: 584
دارد، و راه نجات در آن عرصه عظیم و همچنین « معاد » بخش هفتم که آخرین بخش را تشکیل میدهد، اشارهاي به مسأله مهم
مسأله امانت داري بزرگ انسان یعنی مسأله تعهد و تکلیف و مسؤولیت او را شرح میدهد.
خندق) میپردازد این نام براي آن انتخاب شده است. ) « جنگ احزاب » از آنجا که بخش مهمی از این سوره به ماجراي
صفحه 482 از 522
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 584
کسی که سوره احزاب را تلاوت کند و به خانواده خود تعلیم دهد از » : در حدیثی از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم
.« عذاب قبر در امان خواهد بود
کسی که سوره احزاب را بسیار تلاوت کند در قیامت در جوار پیامبر و خاندان او خواهد » : و از امام صادق علیه السّلام نقل شده
.« بود
البته این گونه فضائل و افتخارات براي تلاوتی است که مبدأ اندیشه گردد و اندیشهاي که افق فکر انسان را چنان روشن سازد که
پرتوش در اعمال او ظاهر گردد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 1 ..... ص : 584
اشاره
( (آیه 1
شأن نزول: ..... ص : 584
و بعضی دیگر از سران کفر و شرك نازل شده که بعد « ابو سفیان » در مورد نزول این آیه و دو آیه بعد، گفتهاند: این آیات در مورد
صلّی اللّه علیه و آله امان گرفتند و وارد مدینه شدند و خدمت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله « پیامبر اسلام » از « احد » از جنگ
اي محمّد! بیا و از بدگویی به خدایان ما صرف نظر کن، و بگو آنها براي پرستش کنندگانشان شفاعت » : آمدند و عرض کردند
«. میکنند
این پیشنهاد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را ناراحت کرد، عمر بر خاست و گفت: اجازه ده تا آنها را از دم شمشیر بگذرانم! پیغمبر
اما دستور داد آنها را از مدینه بیرون کنند. « من به آنها امان دادم چنین چیزي ممکن نیست » : صلّی اللّه علیه و آله فرمود
این آیات نازل شد و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور داد که به این گونه پیشنهادها اعتنا نکند.
ص: 585
تفسیر: ..... ص : 585
تنها از وحی الهی پیروي کن! از خطرناکترین پرتگاههایی که بر سر راه رهبران بزرگ قرار دارد مسأله پیشنهادهاي سازشکارانهاي
است که از ناحیه مخالفان مطرح میگردد.
بارها کوشیدند که با طرح پیشنهادهاي سازشکارانه پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله را از « مدینه » و منافقان « مکّه » مشرکان
منحرف سازند. « توحید » خط
اما نخستین آیات سوره احزاب نازل شد و به توطئه آنها پایان داد و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را به ادامه روش قاطعانهاش در خط
صفحه 483 از 522
توحید بدون کمترین سازش دعوت نمود.
این آیات مجموعا چهار دستور مهم به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میدهد:
« اي پیامبر! تقواي الهی پیشه کن » : دستور اول: در زمینه تقوا و پرهیزکاري است که زمینه ساز هر برنامه دیگري میباشد، میفرماید
(یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ).
همان احساس مسؤولیت درونی است و تا این احساس مسؤولیت نباشد انسان به دنبال هیچ برنامه سازندهاي حرکت « تقوا » حقیقت
نمیکند.
وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ). ) !« و از کافران و منافقان اطاعت مکن » : دستور دوم: نفی اطاعت کافران و منافقان است، میفرماید
إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً). اگر فرمان ترك ) « خداوند عالم و حکیم است » : و در پایان این آیه براي تأکید این موضوع میگوید
پیروي آنها را به تو میدهد روي علم و حکمت بیپایان اوست.
به هر حال، بعد از تقوا و احساس مسؤولیت، نخستین وظیفه، شستشوي صفحه دل از اغیار و ریشه کن نمودن خارهاي مزاحم از این
سر زمین است.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 2..... ص : 585
و از آنچه از سوي » : ( آیه 2)- در سومین دستور مسأله بذر افشانی توحید و تبعیت از وحی الهی را مطرح کرده، میگوید
وَ اتَّبِعْ ما یُوحی إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ). ) « پروردگارت به تو وحی میشود پیروي کن
، إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً). برگزیده تفسیر نمونه، ج 3 ) « که خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است » و مراقب باش و بدان
ص: 586
بنا بر این نخست باید دیو را از درون جان بیرون راند تا فرشته در آید.
باید طاغوت زدایی کرد تا حکومت اللّه و نظام الهی جانشین آن گردد.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 3..... ص : 586
(آیه 3)- و از آنجا که در ادامه این راه مشکلات فراوان است و تهدید و توطئه و کارشکنی بسیار زیاد، چهارمین دستور را به این
صورت صادر میکند:
و از توطئههایشان نترس! (وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ). « و بر خدا توکل کن »
وَ کَفی بِاللَّهِ وَکِیلًا). اگر هزار دشمن قصد هلاکت تو را دارند، چون ) « و همین بس که خداوند ولی و حافظ و مدافع (انسان) باشد »
من دوست و یاور توام از دشمنان باکی نداشته باش.
گر چه مخاطب در این آیات شخص پیامبر است، ولی پیداست که دستوري است براي همه مؤمنان، و همه مسلمانان جهان در هر
عصر و هر زمان.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 4..... ص : 586
(آیه 4)- ادعاهاي بیهوده! در تعقیب آیات گذشته که به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میداد تنها از وحی الهی تبعیت کند نه از
کافران و منافقان، در اینجا نتیجه تبعیت از آنها را منعکس میکند که پیروي از آنان انسان را به یک مشت خرافات و اباطیل و
صفحه 484 از 522
انحرافات دعوت مینماید که سه مورد آن در این آیه بیان شده است.
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ). ) !« خداوند براي هیچ کس دو دل در درونش نیافریده » : نخست میفرماید
جمله فوق معنی عمیقی دارد و آن این که انسان یک قلب بیشتر ندارد و در این قلب جز عشق یک معبود نمیگنجد، آنها که
دعوت به شرك و معبودهاي متعدد میکنند، باید قلبهاي متعددي داشته باشند تا هر یک را کانون عشق معبودي سازند! لذا در
حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السّلام در تفسیر این آیه میخوانیم که فرمود:
دوستی ما و دوستی دشمن ما در یک قلب نمیگنجد چرا که خدا براي یک انسان دو قلب قرار نداده است که با یکی دوست »
بدارد و با دیگري ص: 587
دشمن، دوستان ما در دوستی ما خالصند همانگونه که طلا در کوره خالص میشود هر کس میخواهد این حقیقت را بداند، قلب
.« خود را آزمایش کند اگر چیزي از محبت دشمنان ما در قلبش با محبت ما آمیخته است از ما نیست و ما هم از او نیستیم
بنا بر این قلب واحد، کانون اعتقاد واحدي است و آن هم برنامه عملی واحدي را اجرا میکند چرا که انسان نمیتواند حقیقتا معتقد
به چیزي باشد اما در عمل از آن جدا شود.
است، آنها هنگامی که از همسر خود ناراحت میشدند « ظهار » قرآن سپس به خرافه دیگري از عصر جاهلیت میپردازد و آن خرافه
و با این گفته !« انت علیّ کظهر امّی تو نسبت به من مانند پشت مادر منی » : و میخواستند نسبت به او اظهار تنفر کنند به او میگفتند
خداوند هرگز همسرانتان را که » : او را به منزله مادر خود میپنداشتند و این سخن را به منزله طلاق! قرآن در دنباله این آیه میگوید
و احکام مادر را، در مورد آنان مقرر نکرده است (وَ ما جَعَلَ أَزْواجَکُمُ اللَّائِی « مورد ظهار قرار میدهید مادران شما قرار نداده
تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِکُمْ).
اسلام این برنامه جاهلی را امضا نکرد، بلکه براي آن مجازاتی قرار داد و آن این که: شخصی که این سخن را میگوید حق ندارد با
همسرش نزدیکی کند تا این که کفاره لازم را بپردازد، و اگر کفاره نداد و به سراغ همسر خود نیز نیامد همسر میتواند با توسل به
او را وادار به یکی از دو کار کند یا رسما و طبق قانون اسلام او را طلاق دهد و از او جدا شود، و یا کفاره دهد و به « حاکم شرع »
زندگی زناشویی همچون سابق ادامه دهد.
وَ) « و (نیز، خداوند) فرزند خواندههاي شما را، فرزند حقیقی شما قرار نداده است » : سپس به سومین خرافه جاهلی پرداخته، میگوید
ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ).
توضیح اینکه: در عصر جاهلیت معمول بوده که بعضی از کودکان را به ص: 588
عنوان فرزند خود انتخاب میکردند، و آن را پسر خود میخواندند و به دنبال این نامگذاري تمام حقوقی را که یک پسر از پدر
داشت براي او قائل میشدند از پدر خواندهاش ارث میبرد و پدر خوانده نیز وارث او میشد، و تحریم زن پدر یا همسر فرزند در
مورد آنها حاکم بود.
اسلام، این مقررات غیر منطقی و خرافی را به شدت نفی کرد.
سخنی باطل و بیپایه (ذلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْواهِکُمْ). « این سخن شماست که به دهان خود میگویید » : لذا قرآن بعد از این جمله میافزاید
میگویید فلان کس پسر من است، در حالی که در دل میدانید قطعا چنین نیست، این امواج صوتی فقط در فضاي دهان شما
میپیچد و خارج میشود، و هرگز از اعتقاد قلبی سر چشمه نمیگیرد.
وَ اللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ یَهْدِي السَّبِیلَ). ) « اما خداوند حق را میگوید و او به راه راست هدایت میکند » اینها سخنان باطلی بیش نیست
سخن حق به سخنی گفته میشود که با واقعیت عینی تطبیق کند، یا اگر یک مطلب قراردادي است هماهنگ با مصالح همه اطراف
که حقوق فرزندان دیگر را تا حد زیادي پایمال « پسر خواندگی » در عصر جاهلیت، و یا « ظهار » قضیه باشد، و میدانیم مسأله ناپسند
صفحه 485 از 522
میکرد نه واقعیت عینی داشت و نه قراردادي حافظ مصلحت عموم بود.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 5 ..... ص : 588
آنها را به نام پدرانشان بخوانید » : (آیه 5)- سپس قرآن براي تأکید بیشتر و روشن ساختن خط صحیح و منطقی اسلام چنین میافزاید
ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ). ) « که این کار نزد خدا عادلانهتر است
فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ ) « و اگر پدرانشان را نمیشناسید آنها برادران دینی و موالی شما هستند » : و براي رفع بهانهها اضافه میکند
فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالِیکُمْ).
بر آنها بگذارید، بلکه میتوانید آنها را « پدر » یعنی عدم شناخت پدران آنها دلیل بر این نمیشود که نام شخص دیگري را به عنوان
به عنوان برادر دینی یا دوست ص: 589
و هم پیمان خطاب کنید.
ولی از آنجا که گاه انسان بر اثر عادت گذشته، یا سبق لسان، و یا اشتباه در تشخیص نسب افراد، ممکن است کسی را به غیر پدرش
نسبت دهد و این از حوزه اختیار انسان بیرون است، خداوند عادل و حکیم، چنین کسی را مجازات نخواهد کرد.
و بیتوجه آنها را به نام دیگران صدا میزنید « اما گناهی بر شما نیست در خطاهایی که از شما سر میزند » : لذا در ذیل آیه میافزاید
(وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فِیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ).
مورد حساب قرار خواهد داد (وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ). « ولی آنچه را از روي عمد و اختیار میگویید »
وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً). گذشتهها را بر شما میبخشد، سهو و نسیان و اشتباه و خطا را مورد ) « و خداوند، آمرزنده و رحیم است »
عفو قرار میدهد.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 6 ..... ص : 588
میپردازد. « مؤاخات » (آیه 6)- این آیه به مسأله مهم دیگري یعنی ابطال نظام
توضیح اینکه: هنگامی که مسلمانان از مکه به مدینه هجرت کردند و اسلام پیوند و رابطه آنها را با بستگان مشرکشان که در مکه
بودند بکلی برید پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به فرمان الهی، مسأله عقد اخوت و پیمان برادري را در میان آنها بر قرار ساخت. به این
دو به دو) پیمان اخوت و برادري منعقد شد، و آنها همچون دو برادر حقیقی از یکدیگر ارث ) « انصار » و « مهاجران » ترتیب که میان
میبردند، ولی این یک حکم موقت و مخصوص به این حالت فوقالعاده بود.
را بطوریکه جانشین نسب شود ابطال کرد و حکم ارث و مانند آن را مخصوص خویشاوندان حقیقی « نظام مؤاخات » آیه نازل شد و
قرار داد.
بودن زنان » و ،« اولویّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نسبت به مؤمنین » منتهی در این آیه قبل از ذکر این نکته، به دو حکم دیگر، یعنی
به عنوان مقدمه، ذکر شده است. ص: 590 « پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به منزله مادر
النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ). یعنی، پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه ) « پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است » : میفرماید
و آله در مسائل اجتماعی و هم فردي و خصوصی، هم در مسائل مربوط به حکومت، و هم قضاوت و دعوت، از هر انسانی نسبت به
خودش سزاوارتر است، و اراده و خواست او، مقدم بر اراده و خواست وي میباشد.
البته پیامبر صلّی اللّه علیه و آله معصوم است و نماینده خدا جز خیر و صلاح جامعه و فرد را در نظر نمیگیرد.
صفحه 486 از 522
وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ). ) « و همسران او مادران آنها [مؤمنان] محسوب میشوند »
البته مادر معنوي و روحانی، همانگونه که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پدر روحانی و معنوي امت است.
با زنان پیامبر بود، یعنی مسلمانان حق داشتند، با « حرمت ازدواج » و « حفظ احترام » این ارتباط و پیوند معنوي، تنها تأثیرش مسأله
دختران پیامبر ازدواج کنند، در حالی که هیچ کس با دختر مادر خود نمیتواند ازدواج کند، و نیز مسأله محرمیّت و نگاه کردن به
همسران پیامبر براي هیچ کس جز محارم آنها مجاز نبود.
با این که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به منزله پدر، و همسران او به منزله مادران مؤمنین هستند، هیچگاه از آنها ارث نمیبرند، چگونه
میتوان انتظار داشت که پسر خواندهها وارث گردند.
وَ أُولُوا ) « و خویشاوندان نسبت به یکدیگر، از مؤمنان و مهاجران، در آنچه خدا مقرّر داشته است اولی هستند » : سپس میافزاید
الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ).
ولی با این حال براي این که راه را بکلی به روي مسلمانان نبندد و بتوانند براي دوستان و کسانی که مورد علاقه آنها هستند چیزي
مگر این که برگزیده تفسیر نمونه، » : به ارث بگذارند- هر چند از طریق وصیت نسبت به ثلث مال باشد- در پایان آیه اضافه میکند
ج 3، ص: 591
و سهمی از اموال خود را به آنها بدهید (إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلی أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً). « بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید
و در آخرین جمله براي تأکید همه احکام گذشته، یا حکم اخیر، میفرماید:
کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً). ) « این حکم در کتاب (الهی) نوشته شده است »
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 7 ..... ص : 591
(آیه 7)- پیمان محکم الهی: از آنجا که در آیه قبل اختیارات وسیع و گسترده پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله بیان شد، در اینجا
وظائف سنگین پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سایر پیامبران بزرگ را بیان میکند، زیرا میدانیم همواره اختیارات توأم با
مسؤولیتهاست.
هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم و (همچنین) از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن » نخست میفرماید: به خاطر بیاور
که در اداي مسؤولیت تبلیغ و رسالت کوتاهی نکنند! (وَ إِذْ أَخَ ذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ « مریم، و ما از همه آنان پیمان محکمی گرفتیم
وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً).
به این ترتیب نخست تمام پیامبران را در مسأله میثاق مطرح میکند، سپس از پنج پیامبر اولوا العزم نام میبرد که در آغاز آنها
شخص پیامبر اسلام به خاطر شرافت و عظمتی که دارد آمده است.
این پیمان مؤکد همان ادا کردن مسؤولیت تبلیغ و رسالت و رهبري و هدایت مردم در تمام زمینهها و ابعاد است.
و نیز موظف بودند یکدیگر را تأیید نمایند، و پیامبران پیشین، امتهاي خود را براي پذیرش پیامبران بعد آماده سازند، همانگونه که
پیامبران بعد باید دعوت پیامبران پیشین را تصدیق و تأکید نمایند.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 8 ..... ص : 591
هدف این است که » : (آیه 8)- در این آیه هدف از بعثت انبیاء و پیمان مؤکدي را که از آنها گرفته شده است چنین بیان میکند
لِیَسْئَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ ) « خداوند از صدق راستگویان پرسش کند و براي کافران عذاب دردناك آماده ساخته است
صفحه 487 از 522
لِلْکافِرِینَ عَذاباً أَلِیماً). ص: 592
مؤمنانی میباشند که در میدان حمایت از آیین خدا، و جهاد و ایستادگی در برابر مشکلات، و بذل جان و مال، « الصَّادِقِینَ » منظور از
صداقت و راستگویی خود را به ثبوت رساندهاند.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 9 ..... ص : 592
(آیه 9)- آزمایش بزرگ الهی در میدان احزاب: این آیه و چندین آیه بعد از آن که مجموعا هفده آیه را تشکیل میدهد پیرامون
و امتحان صدق گفتار آنها در عمل سخن میگوید. « منافقان » و « مؤمنان » یکی از بزرگترین آزمونهاي الهی در مورد
این آیات از یکی از مهمترین حوادث تاریخ اسلام، یعنی جنگ احزاب، که در سال پنجم هجري واقع شد بحث میکند.
چنانکه از نامش پیداست مبارزه همه جانبهاي از ناحیه عموم دشمنان اسلام و گروههاي مختلفی بود که با پیشرفت « احزاب » جنگ
این آیین منافع نامشروعشان به خطر میافتاد.
را به جنگ با پیامبر صلّی « قریش » روشن شد که به مکّه آمدند و طایفه « بنی نضیر » نخستین جرقه جنگ از ناحیه گروهی از یهود
رفتند، و آنها را « غطفان » اللّه علیه و آله تشویق کردند و به آنها قول دادند تا آخرین نفس در کنارشان بایستند، سپس به سراغ قبیله
نیز آماده کارزار کردند.
نیز دعوت کردند، و چون همگی خطر را احساس کرده بودند، دست « بنی سلیم » و « بنی اسد » این قبائل از هم پیمانان خود مانند قبیله
به دست هم دادند تا کار اسلام را براي همیشه یکسره کنند.
مسلمانان به فرمان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به شور نشستند و قبل از هر چیز با پیشنهاد سلمان فارسی، اطراف مدینه را خندقی
کندند- و به همین جهت یکی از نامهاي این جنگ، جنگ خندق است.
لحظات بسیار سخت و خطرناکی بر مسلمانان گذشت منافقین در میان لشکر اسلام سخت به تکاپو افتاده بودند، جمعیت انبوه دشمن
و کمی لشکریان اسلام در مقابل آنها- تعداد لشکر کفر را ده هزار، و لشکر اسلام را سه هزار نفر ص:
593
نوشتهاند- و آمادگی آنها از نظر تجهیزات جنگی آینده سخت و دردناکی را در برابر چشم مسلمانان مجسم میساخت.
ولی خدا میخواست در اینجا آخرین ضربه بر پیکر کفر فرود آید وصف منافقین را نیز از صفوف مسلمین مشخص سازد.
سر انجام این غزوه به پیروزي مسلمانان تمام شد، طوفانی سخت به فرمان خدا وزیدن گرفت، خیمه و خرگاه و زندگی کفار را در
هم ریخت، رعب و وحشت شدیدي در قلب آنها افکند، و نیروهاي غیبی فرشتگان را به یاري مسلمانان فرستاد.
بر آن افزوده شد، و مشرکان « عمرو بن عبد ود » قدرت نماییهاي شگرفی همچون قدرتنمایی امیر مؤمنان علی علیه السّلام در برابر
بیآنکه بتوانند کاري انجام دهند پا به فرار گذاردند.
آیات هفدهگانه نازل شد و با تحلیلهاي کوبنده و افشاگرانه خود به عالیترین وجه از این حادثه مهم براي پیروزي نهایی اسلام و
کوبیدن منافقان بهره گیري کرد.
قرآن این ماجرا را نخست در یک آیه خلاصه میکند سپس در شانزده آیه دیگر به بیان خصوصیات آن میپردازد.
اي کسانی که ایمان آوردهاید! نعمت بزرگ خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایی (عظیم) به سراغ » : میگوید
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَۀَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ). ) « شما آمدند
و به این وسیله آنها را در هم شکستیم (فَأَرْسَلْنا « ولی ما باد و طوفان سختی بر آنها فرستادیم و لشکریانی که آنها را نمیدیدید »
عَلَیْهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها).
صفحه 488 از 522
وَ کانَ اللَّهُ بِما ) « و خداوند همیشه به آنچه انجام میدهید (و کارهایی که هر گروه در این میدان بزرگ انجام دادند) بینا بوده است »
تَعْمَلُونَ بَصِیراً).
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 10 ..... ص : 593
(آیه 10 )- این آیه که ترسیمی از وضع بحرانی جنگ احزاب، و قدرت عظیم جنگی دشمنان، و نگرانی شدید بسیاري از مسلمان
است چنین میگوید: به خاطر ص: 594
زمانی را که آنها از طرف بالا و پایین (شهر) بر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و هنگامی را که چشمها از » بیاورید
إِذْ جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ ) « شدت وحشت خیره شده و جانها به لب رسیده بود، و گمانهاي گوناگون بدي به خدا میبردید
مِنْکُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا)
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 11 ..... ص : 594
آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و » : (آیه 11 )- اینجا بود که کوره امتحان الهی سخت داغ شد، چنانکه در این آیه میگوید
هُنالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالًا شَدِیداً). ) « تکان سختی خوردند
طبیعی است هنگامی که انسان گرفتار طوفانهاي فکري میشود، جسم او نیز از این طوفان بر کنار نمیماند، و در اضطراب و تزلزل
فرو میرود.
آري! فولاد را در کوره داغ میبرند تا آبدیده شود، مسلمانان نخستین نیز باید در کوره حوادث سخت قرار گیرند تا آبدیده و مقاوم
شوند.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 12 ..... ص : 594
(آیه 12 )- منافقان و ضعیف الایمانها در صحنه احزاب گفتیم کوره امتحان جنگ احزاب داغ شد، و همگی در این امتحان بزرگ
درگیر شدند.
در اینجا مسلمانان به گروههاي مختلفی تقسیم شدند: جمعی مؤمنان راستین بودند، گروهی خواص مؤمنان، جمعی افراد ضعیف
الایمان، جمعی منافق، جمعی منافق لجوج و سر سخت، گروهی در فکر خانه و زندگی خویشتن و در فکر فرار بودند، جمعی سعی
داشتند دیگران را از جهاد باز دارند و گروهی تلاش میکردند رشته اتحاد خود را با منافقین محکم کنند.
در این آیه گفتگوي منافقان و بیماردلان منعکس شده است.
و (نیز) به خاطر بیاورید هنگامی را که منافقان و بیماردلان میگفتند: خدا و پیامبرش چیزي جز وعدههاي دروغین به ما » : میفرماید
وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً). ) !« ندادهاند
در تاریخ جنگ احزاب چنین آمده است که، در اثناي حفر خندق که ص: 595
مسلمانان هر یک مشغول کندن بخشی از خندق بودند روزي به قطعه سنگ سخت و بزرگی بر خورد کردند که هیچ کلنگی در آن
اثر نمیکرد، خبر به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دادند، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شخصا وارد خندق شد، و در کنار سنگ قرار
گرفت و کلنگی را به دست گرفت و نخستین ضربه محکم را به مغز سنگ فرود آورد، قسمتی از آن متلاشی شد و برقی از آن
جستن کرد، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تکبیر پیروزي گفت، مسلمانان نیز همگی تکبیر گفتند.
صفحه 489 از 522
بار دوم ضربه شدید دیگري بر سنگ فرو کوفت قسمت دیگري در هم شکست و برقی از آن جستن نمود پیامبر تکبیر گفت و
مسلمانان نیز تکبیر گفتند.
سر انجام پیامبر سومین ضربه را بر سنگ فرود آورد و برق جستن کرد، و باقیمانده سنگ متلاشی شد، حضرت صلّی اللّه علیه و آله
باز تکبیر گفت و مسلمانان نیز صدا به تکبیر بلند کردند، سلمان از این ماجرا سؤال کرد.
در میان برق اول سر زمین حیره و قصرهاي پادشاهان ایران را دیدم، و جبرئیل به من بشارت داد » : پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود
که امت من بر آنها پیروز میشوند! و در برق دوم قصرهاي سرخفام شام و روم نمایان گشت، و جبرئیل به من بشارت داد که امت
من بر آنها نیز پیروز خواهند شد! در برق سوم قصرهاي صنعا و یمن را دیدم و جبرئیل باز به من خبر داد که امتم بر آنها نیز پیروز
منافقان نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: چه سخنان عجیبی؟ و چه حرفهاي باطل و !« خواهند شد، بشارت باد بر شما اي مسلمانان
بیاساسی؟ او از مدینه دارد سر زمین حیره و مدائن کسري را میبیند، و خبر فتح آن را به شما میدهد، در حالی که هم اکنون شما
در چنگال یک مشت عرب گرفتارید (و حالت دفاعی به خود گرفتهاید) و حتی نمیتوانید به بیت الحذر بروید (چه خیال باطل و
پندار خامی؟!).
آیه فوق نازل شد و گفت که این منافقان و بیمار دلان میگویند خدا و پیغمبرش جز فریب و دروغ وعدهاي به ما نداده است، (آنها
از قدرت بیپایان پروردگار بیخبرند.)
ص: 596
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 13 ..... ص : 596
(آیه 13 )- در این آیه به شرح حال گروه خطرناکی از همین منافقان بیمار دل که نسبت به دیگران خباثت و آلودگی بیشتري
و (نیز) به خاطر بیاورید هنگامی را که گروهی از آنها گفتند: اي اهل یثرب! (اي مردم مدینه)! اینجا » : داشتند پرداخته، میگوید
وَ إِذْ قالَتْ طائِفَۀٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا). ) « جاي توقف شما نیست، به خانههاي خود باز گردید
و گروهی از آنان از پیامبر » و به این ترتیب میخواستند جمعیت انصار را از لشکر اسلام جدا کنند این از یکسو، از سوي دیگر
اجازه باز گشت میخواستند و میگفتند: خانههاي ما بیحفاظ است، در حالی که بیحفاظ نبود آنها فقط میخواستند (از جنگ)
وَ یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلَّا فِراراً). ) « فرار کنند
نام قدیمی مدینه است، پیش از آنکه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به آنجا هجرت کند، بعد از آن کمکم نام مدینۀ الرسول « یثرب »
بود. « مدینه » (شهر پیغمبر) بر آن گذارده شد که مخفف آن همان
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 14 ..... ص : 596
آنها چنان بودند که اگر دشمنان از اطراف مدینه بر آنان وارد » : (آیه 14 )- این آیه به سستی ایمان این گروه اشاره کرده، میگوید
میشدند و پیشنهاد باز گشت به سوي شرك به آنان میکردند میپذیرفتند، و جز مدّت کمی (براي انتخاب این راه) درنگ
وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَۀَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلَّا یَسِیراً). ) « نمیکردند
پیداست مردمی که این چنین ضعیف و بیپاشنهاند نه آماده پیکار با دشمنند و نه پذیراي شهادت در راه خدا.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 15 ..... ص : 596
صفحه 490 از 522
(آیه 15 )- سپس قرآن، این گروه منافق را به محاکمه میکشد و میگوید:
آنها قبلا با خدا عهد و پیمان بسته بودند که پشت به دشمن نکنند، و (بر سر عهد خود در دفاع از توحید و اسلام و پیامبر بایستند، »
و در برابر آن مسؤولند (وَ لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ « مگر آنها نمیدانند که) عهد الهی مورد سؤال قرار خواهد گرفت
الْأَدْبارَ وَ کانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلًا). ص: 597
اصولا هر کسی ایمان میآورد و با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بیعت میکند این عهد را با او بسته که از اسلام و قرآن تا سر حدّ جان
دفاع کند.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 16 ..... ص : 597
(آیه 16 )- بعد از آنکه خداوند نیّت منافقان را افشا کرد که منظورشان حفظ خانههایشان نیست، بلکه فرار از صحنه جنگ است، با
دو دلیل به آنها پاسخ میگوید.
بگو: اگر از مرگ یا کشته شدن فرار کنید این فرار سودي به حال شما نخواهد داشت و در آن هنگام » : نخست به پیامبر میفرماید
قُلْ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِیلًا). ) « جز بهره کمی از زندگانی نخواهید گرفت
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 17 ..... ص : 597
(آیه 17 )- دیگر اینکه مگر نمیدانید تمام سر نوشت شما به دست خداست، و هرگز نمیتوانید از حوزه قدرت و مشیت او فرار
کنید.
بگو: چه کسی میتواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدي یا رحمتی را براي شما اراده » میفرماید: اي پیامبر! به آنها
قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَۀً). ) !« کند
وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیا وَ لا نَصِیراً). ) « و آنها جز خدا هیچ سر پرست و یاوري براي خود نخواهند یافت »
بنا بر این اکنون که همه مقدرات شما به دست اوست فرمان او را در زمینه جهاد که مایه عزت و سر بلندي در دنیا و در پیشگاه
خداست به جان بپذیرید، و حتی اگر شهادت در این راه به سراغ شما آید با آغوش باز از آن استقبال کنید.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 18 ..... ص : 597
(آیه 18 )- سپس به وضع گروهی دیگر از منافقین که از میدان جنگ احزاب کناره گیري کردند و دیگران را نیز دعوت به کناره
خداوند آن گروهی از شما را که کوشش داشتند مردم را از جنگ منصرف سازند » : گیري مینمودند اشاره کرده، میگوید
قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِینَ مِنْکُمْ). ) « میداند
و دست از این پیکار خطرناك بردارید! (وَ الْقائِلِینَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ « و همچنین کسانی را که به برادرانشان میگفتند به سوي ما بیایید »
إِلَیْنا). ص: 598
وَ لا یَأْتُونَ ) « و جز مقدار کمی (آن هم از روي اکراه و یا ریا) به سراغ جنگ نمیروند » همان کسانی که اهل جنگ و پیکار نیستند
الْبَأْسَ إِلَّا قَلِیلًا).
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 19 ..... ص : 598
صفحه 491 از 522
(آیه 19 )- در این آیه میافزاید: انگیزه تمام این کارشکنیها این است که:
أَشِحَّۀً عَلَیْکُمْ). ) « آنها در همه چیز نسبت به شما بخیلند »
نه تنها در بذل جان در میدان نبرد که در کمکهاي مالی براي تهیه وسائل جنگ، و در کمکهاي بدنی براي حفر خندق، و حتی در
کمکهاي فکري نیز بخل میورزند، بخلی توأم با حرص و حرصی روز افزون! بعد از بیان بخل آنها و مضایقه از هر گونه ایثارگري،
پس » : به بیان اوصاف دیگري از آنها که تقریبا جنبه عمومی در همه منافقان در تمام اعصار و قرون دارد پرداخته چنین میگوید
هنگامی که (لحظات) ترس (و بحرانی) پیش میآید، میبینی آن چنان به تو نگاه میکنند و چشمهایشان در حدقه میچرخد که
فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِي یُغْشی عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ). ) !« گویی میخواهند قالب تهی کنند
آنها چون از ایمان درستی برخوردار نیستند و تکیهگاه محکمی در زندگی ندارند، هنگامی که در برابر حادثه سختی قرار گیرند
کنترل خود را بکلی از دست میدهند، گویی میخواهند قبض روحشان کنند.
اما همینها هنگامی که حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاي تند و خشن خود را با انبوهی از خشم و عصبانیت » : سپس میافزاید
فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکُمْ ) « بر شما میگشایند (و سهم خود را از غنائم مطالبه میکنند) در حالی که در آن نیز حریص و بخیلند
بِأَلْسِنَۀٍ حِدادٍ أَشِحَّۀً عَلَی الْخَیْرِ).
آنها (هرگز) ایمان » : در پایان آیه به آخرین توصیف آنها که در واقع ریشه همه بدبختیهایشان میباشد اشاره کرده، میفرماید
أُولئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا). ) « نیاوردهاند
فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ). چرا که اعمالشان هرگز توأم با انگیزه الهی و اخلاص ) « و به همین دلیل خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد »
نبوده است.
وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً). ) « و این کار بر خدا آسان است »
ص: 599
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 20 ..... ص : 599
آنها (به قدري وحشتزده شدهاند که) گمان » : (آیه 20 )- این آیه ترسیم گویاتري از حالت جبن و ترس این گروه است، میگوید
یَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ یَذْهَبُوا). ) « میکنند هنوز لشکر احزاب نرفتهاند
کابوس وحشتناکی بر فکر آنها سایه افکنده، گویی سربازان کفر مرتبا از مقابل چشمانشان رژه میروند، شمشیرها را برهنه کرده و
و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست میدارند در میان اعراب بادیه نشین » : نیزهها را به آنها حواله میکنند! سپس اضافه میکند
وَ إِنْ یَأْتِ الْأَحْزابُ یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِی الْأَعْرابِ). ) « پراکنده (و پنهان) شوند
یَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِکُمْ). لحظه به لحظه از هر مسافري جویاي ) « و (مرتبا) از اخبار شما جویا گردند » آري! بروند و در آنجا بمانند
آخرین خبر شوند، مبادا احزاب به منطقه آنها نزدیک شده باشند، و سایه آنها به دیوار خانه آنها بیفتد! و این منت را بر سر شما
و اگر در میان شما باشند جز اندکی پیکار » : بگذارند که همواره جویاي حال و وضع شما بودیم! و در آخرین جمله میافزاید
وَ لَوْ کانُوا فِیکُمْ ما قاتَلُوا إِلَّا قَلِیلًا). ) « نمیکنند
نه از رفتن آنها نگران باشید، نه از وجودشان خوشحال، که افرادي بیارزش و بیخاصیتند و نبودنشان از بودنشان بهتر!
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 21 ..... ص : 599
صفحه 492 از 522
سخن به میان « احزاب » (آیه 21 )- نقش مؤمنان راستین در جنگ احزاب: تاکنون از گروههاي مختلف و برنامههاي آنها در غزوه
آمد.
و روحیه عالی و پایمردي و استقامت و سایر ویژگیهاي آنان در این جهاد بزرگ، « مؤمنان راستین » قرآن مجید در پایان این سخن از
سخن میگوید.
براي شما در (زندگی) » : و مقدمه این بحث را از شخص پیامبر اسلام که پیشوا و بزرگ و اسوه آنان بود شروع میکند، میگوید
رسول خدا (و عملکرد او در میدان احزاب) سرمشق نیکویی بود براي آنها که امید به (رحمت) خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَ نَۀٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً). برگزیده تفسیر ) « بسیار یاد میکنند
نمونه، ج 3، ص: 600
بهترین الگو براي شما نه تنها در این میدان که در تمام زندگی، شخص پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است.
این ناخداي بزرگ به هنگامی که سفینهاش گرفتار سختترین طوفانها، میشود کمترین ضعف و سستی و دستپاچگی به خود راه
نمیدهد، او هم ناخداست هم لنگر مطمئن این کشتی، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.
مفهومش این است که براي شما در پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تأسی و پیروي خوبی « لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَ نَۀٌ » جمله
قرار گیرید. « صراط مستقیم » است، میتوانید با اقتدا کردن به او خطوط خود را اصلاح و در مسیر
هر گاه آتش جنگ، سخت شعلهور میشد ما به رسول اللّه پناه » : این نکته نیز قابل توجه است که علی علیه السّلام میفرماید
.« میبردیم و هیچ یک از ما به دشمن نزدیکتر از او نبود
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 22 ..... ص : 600
هنگامی که مؤمنان، لشکریان احزاب را دیدند (نه » : (آیه 22 )- بعد از ذکر این مقدمه به بیان حال مؤمنان راستین پرداخته، میگوید
تنها تزلزلی به دل راه ندادند بلکه) گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده فرموده (و طلایه آن آشکار گشته) و خدا و
وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ) « رسولش راست گفتهاند، و این ماجرا جز بر ایمان و تسلیم آنها نیفزود
صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلَّا إِیماناً وَ تَسْلِیماً).
این وعده اشاره به سخنی است که قبلا پیامبر صلّی اللّه علیه و اله گفته بود که به زودي قبائل عرب و دشمنان مختلف شما دست به
دست هم میدهند و به سراغ شما میآیند، اما بدانید سر انجام پیروزي با شماست.
به آنها گفته شده بود که شما در بوتههاي آزمایش سختی آزموده خواهید شد، و آنها با مشاهده احزاب متوجه صدق گفتار خدا و
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شدند و بر ایمانشان افزود.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 23 ..... ص : 600
(آیه 23 )- این آیه اشاره به گروه خاصی از مؤمنان است که در تأسّی به ص: 601
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از همه پیشگامتر بودند، و بر سر عهد و پیمانشان با خدا یعنی فداکاري تا آخرین نفس و آخرین قطره
خون ایستادند.
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدي که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند، بعضی پیمان خود را به آخر بردند » : میفرماید
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی ) « (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند
صفحه 493 از 522
نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ).
وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا). ) « و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند »
به عکس منافقان و یا مؤمنان ضعیف الایمان که طوفان حوادث آنها را به این طرف و آن طرف میافکند، و هر روز فکر شوم و
تازهاي در مغز ناتوان خود میپروراندند.
آیه چنان مفهوم وسیعی دارد که تمام مؤمنان راستین را در هر عصر و هر زمان شامل میشود، چه آنها که جامه شهادت در راه خدا
بر تن پوشیدند و چه آنها که بدون هیچ گونه تزلزل بر سر عهد و پیمان با خداي خویش ایستادهاند و آماده جهاد و شهادتند.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 24 ..... ص : 601
هدف این است » : (آیه 24 )- این آیه نتیجه و هدف نهایی عملکردهاي مؤمنان و منافقان را در یک جمله کوتاه چنین بازگو میکند
که خداوند صادقان را به خاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هر گاه بخواهد عذاب کند و یا (اگر توبه کنند) ببخشد و توبه
لِیَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ إِنْ شاءَ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ ) « آنها را بپذیرد، چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است
اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً).
نه صدق و راستی و وفاداري مؤمنان مخلص بدون پاداش میماند، و نه سستیها و کارشکنیهاي منافقان بدون کیفر.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 25 ..... ص : 601
(آیه 25 )- این آیه که آخرین سخن را در باره جنگ احزاب میگوید و به این بحث خاتمه میدهد در عبارتی کوتاه جمع بندي
خدا کافران را با دلی پر از خشم باز گرداند ص: » : روشنی از این ماجرا کرده در جمله اول میفرماید
602
وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنالُوا خَیْراً). ) « بیآنکه نتیجهاي از کار خود گرفته باشند
و پیروزي را نصیبشان کرد (وَ کَفَی اللَّهُ « و خداوند (در این میدان) مؤمنان را از جنگ بینیاز ساخت » : در جمله بعد میافزاید
الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ).
آن چنان عواملی فراهم کرد که بیآنکه احتیاج به درگیري وسیع و گستردهاي باشد و مؤمنان متحمل خسارات و ضایعات زیادي
شوند جنگ پایان گرفت، زیرا از یکسو طوفان شدید و سردي اوضاع مشرکان را به هم ریخت، و از سوي دیگر رعب و ترس و
« علیّ بن ابی طالب علیه السّلام » وحشت را که آن هم از لشکرهاي نامرئی خدا است بر قلب آنها افکند، و از سوي سوم ضربهاي که
وارد ساخت و او را به دیار عدم فرستاد، سبب فرو ریختن پایههاي امید آنها شد، « عمرو بن عبد ود » بر پیکر بزرگترین قهرمان دشمن
دست و پاي خود را جمع کردند و محاصره مدینه را شکستند و ناکام به قبائل خود باز گشتند.
وَ کانَ اللَّهُ قَوِیا عَزِیزاً). ) « خداوند قوي و شکستناپذیر است » : و در آخرین جمله میفرماید
قوي و » و شکست ناپذیر نباشند یعنی شخص قویتري بر آنان پیروز شود، ولی تنها « عزیز » باشند اما « قوي » ممکن است کسانی
در عالم خداست که قوت و قدرتش بیانتهاست. « شکستناپذیر
پیامدهاي جنگ احزاب: جنگ احزاب نقطه عطفی در تاریخ اسلام بود و توازن نظامی و سیاسی را براي همیشه به نفع مسلمانان بهم
زد، بطور خلاصه میتوان پیامدهاي پر بار این جنگ را در چند جمله بیان کرد:
الف) ناکام ماندن آخرین تلاش دشمن و در هم شکسته شدن برترین قدرت نهایی آنها.
صفحه 494 از 522
ب) رو شدن دست منافقین و افشا شدن کامل این دشمنان خطرناك داخلی.
ج) جبران خاطره دردناك شکست احد.
د) ورزیدگی مسلمانان، و افزایش هیبت آنان در قلوب دشمنان. ص: 603
ه) بالا رفتن سطح روحیه و معنویت مسلمین به خاطر معجزات بزرگی که در آن میدان مشاهده کردند.
و) تثبیت موقعیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در داخل و خارج مدینه.
ز) فراهم شدن زمینه براي تصفیه مدینه از شرّ یهود بنی قریظه.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 26 ..... ص : 603
بنی » ،« بنی قریظه » : (آیه 26 )- غزوه بنی قریظه یک پیروزي بزرگ دیگر! در مدینه سه طایفه معروف از یهود زندگی میکردند
.« بنی قینقاع » و « النضیر
هر سه گروه با پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله پیمان بسته بودند که با دشمنان او همکاري و به نفع آنها جاسوسی نکنند.
در سال چهارم هجرت، هر کدام به بهانهاي پیمان خود را شکستند و « بنی نضیر » در سال دوم هجرت و طایفه « بنی قینقاع » ولی طایفه
به مبارزه رویاروي با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دست زدند، سر انجام مقاومت آنها در هم شکست و از مدینه بیرون رانده شدند.
در مدینه باقی مانده بودند، که به مشرکان عرب « بنی قریظه » رخ داد، تنها طایفه « احزاب » بنا بر این در سال پنجم هجرت که غزوه
پیوستند و به روي مسلمانان شمشیر کشیدند.
پس از پایان غزوه احزاب، جبرئیل به فرمان خدا بر پیغمبر وارد شد، و گفت:
حرکت کنی، و کار آنها یکسره شود. « بنی قریظه » چرا سلاح بر زمین گذاردي؟ فرشتگان آماده پیکارند، هم اکنون باید به سوي
منادي از طرف پیامبر صلّی اللّه علیه و آله صدا زد که پیش از خواندن نماز عصر به سوي بنی قریظه حرکت کنید، مسلمانان بسرعت
آماده جنگ شدند و تازه آفتاب غروب کرده بود که قلعههاي محکم بنی قریظه را در حلقه محاصره خود در آوردند.
بیست و پنج روز این محاصره به طول انجامید و بعدا همگی تسلیم شدند، گروهی به قتل رسیدند و پیروزي بزرگ دیگري بر
پیروزي مسلمانان افزوده شده این آیه و آیه بعد، پس از حصول این پیروزي نازل شد، و خاطره این ماجرا را به صورت برگزیده
تفسیر نمونه، ج 3، ص: 604
یک نعمت و موهبت بزرگ الهی شرح داد.
و خداوند گروهی از اهل کتاب [یهود] را که از آنان [مشرکان عرب] حمایت کردند از قلعههاي محکمشان » : نخست میفرماید
وَ أَنْزَلَ الَّذِینَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ صَیاصِیهِمْ). ) « پایین کشید
از اینجا روشن میشود که یهود قلعههاي خود را در کنار مدینه در نقطه مرتفعی ساخته بودند و بر فراز برجهاي آنها به دفاع از
خویشتن مشغول میشدند.
وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ). ) « و خداوند در دلهاي آنها ترس و رعب افکند » : سپس میافزاید
فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً). ) « گروهی را به قتل میرساندید و گروهی را اسیر میکردید » و سر انجام کارشان به جایی رسید که
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 27 ..... ص : 604
وَ أَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِیارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ). ) « و زمینها و خانهها و اموال آنها را در اختیار شما گذارد » -( (آیه 27
صفحه 495 از 522
وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها). ) « همچنین زمینی (در اختیار شما قرار داد) که هرگز در آن گام ننهاده بودید » : و در پایان آیه میفرماید
بود واحدي حق ورود به آن را نداشت، چرا که « بنی قریظه » ظاهرا این جمله اشاره به باغات و اراضی مخصوصی است که در اختیار
یهود در حفظ و انحصار اموال خود سخت میکوشیدند.
وَ کانَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیراً). ) « و خداوند بر هر چیزي قادر و تواناست »
پیامدهاي غزوه بنی قریظه: پیروزي بر این گروه ستمگر و لجوج نتایج پر باري براي مسلمانان داشت از جمله:
الف) پاك شدن جبهه داخلی مدینه و آسوده شدن خاطر مسلمان از جاسوسهاي یهود.
ب) فرو ریختن پایگاه مشرکان عرب در مدینه و قطع امید آنان از شورشی از درون.
ج) تقویت بنیه مالی مسلمین به وسیله غنایم این جنگ. زیده تفسیر نمونه، ج 3، ص: 605
د) هموار شدن راه پیروزیهاي آینده، مخصوصا فتح خیبر! ه) تثبیت موقعیت حکومت اسلامی در نظر دوست و دشمن در داخل و
خارج مدینه.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 28 ..... ص : 605
اشاره
( (آیه 28
شأن نزول: ..... ص : 605
همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بعد از پارهاي از غزوات که غنائم سرشاري در اختیار مسلمین قرار گرفت تقاضاهاي مختلفی از
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در مورد افزایش نفقه یا لوازم گوناگون زندگی داشتند.
حلهاي خواست، و « میمونه » صلّی اللّه علیه و آله کنیز خدمتگزاري تقاضا کرد و « پیامبر » از « ام سلمه » ، طبق نقل بعضی از تفاسیر
گلیم خیبري! « سوده » لباس مخصوص خواست، و « جویریه » ، جامه مصري « حفصه » بنت جحش پارچه مخصوص یمنی و « زینب »
خلاصه هر کدام در خواستی نمودند.
بیت » پیامبر صلّی اللّه علیه و آله که میدانست تسلیم شدن در برابر این گونه درخواستها که معمولا پایانی ندارد چه عواقبی براي
در بر خواهد داشت، از انجام این خواستهها سر باز زد و یک ماه تمام از آنها کناره گیري نمود، تا این که این آیه و سه آیه « نبوت
بعد از آن نازل شد و با لحن قاطع و در عین حال توأم با رأفت و رحمت به آنها هشدار داد که اگر زندگی پر زرق و برق دنیا
میخواهید میتوانید از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله جدا شوید و به هر کجا میخواهید بروید، و اگر به خدا و رسول خدا و روز جزا
دل بستهاید و به زندگی ساده و افتخارآمیز خانه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله قانع هستید بمانید و از پاداشهاي بزرگ پروردگار بر
خوردار شوید.
تفسیر: ..... ص : 605
صفحه 496 از 522
یا سعادت جاودان یا زرق و برق دنیا! فراموش نکردهاید که در آیات نخست این سوره خداوند تاج افتخاري بر سر زنان پیامبر صلّی
مادر مؤمنان) معرفی نموده، بدیهی است همیشه مقامات حساس و افتخار آفرین، ) « امّ المؤمنین » اللّه علیه و آله زده و آنها را به عنوان
وظائف سنگینی نیز همراه دارد، چگونه زنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میتوانند ام المؤمنین باشند ولی فکر و قلبشان در گرو زرق
و برق دنیا باشد؟
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله پادشاه نیست که حرمسرائی داشته باشد پر زرق و برق، و زنانش غرق جواهرات گرانقیمت و وسائل
تجملاتی باشند. ص: 606
اي پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنیا را میخواهید، » : در این آیه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را مخاطب ساخته، میگوید
بیآنکه خصومت و مشاجرهاي در کار « و طالب زینت آن هستید، بیایید هدیهاي به شما دهم، و شما را به طرز نیکویی رها سازم
باشد (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمِیلًا).
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 29 ..... ص : 606
اما اگر شما خدا و پیامبرش و سراي آخرت را میخواهید (و به زندگی ساده از نظر مادي و احیانا » : (آیه 29 )- در این آیه میافزاید
وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ ) « محرومیتها قانع هستید) پس خداوند براي نیکو کاران شما پاداش عظیمی آماده ساخته است
الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً).
بنا بر این تنها اظهار عشق و علاقه به خدا و سراي دیگر و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کافی نیست، برنامههاي عملی نیز باید هماهنگ
با آن باشد.
و به این ترتیب خداوند تکلیف همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را که باید الگو و اسوه زنان با ایمان باشند براي همیشه روشن
ساخت.
گرچه مخاطب در این سخنان، همسران پیامبرند، ولی محتواي آیات و نتیجه آن، همگان را شامل میشود، مخصوصا کسانی که در
مقام رهبري خلق و پیشوایی و تأسی مردم قرار گرفتهاند.
سورة الأحزاب( 33 ): آیۀ 30 ..... ص : 606
(آیه 30 )- سپس در این آیه به بیان موقعیت زنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در برابر کارهاي نیک و بد، و همچنین مقام ممتاز و
اي همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود » : مسؤولیت سنگین آنها، با عباراتی روشن پرداخته، میگوید
یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَۀٍ مُبَیِّنَۀٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِ عْفَیْنِ ) « عذاب او دو چندان خواهد بود، و این براي خدا آسان است
وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً).
شما در خانه وحی و مرکز نبوت زندگی میکنید، دیگران به شما نگاه میکنند و اعمالتان سر مشقی است براي آنها، بنا بر این
گناهتان در پیشگاه خدا عظیمتر است ص: 607
چرا که هم ثواب و هم عذاب بر طبق معرفت و میزان آگاهی، و همچنین تأثیر آن در محیط داده میشود.
آغاز جزء